گوناگونی | محلی برای همگی

15 جولای 2008

چشم انداز و عِلم در پارک های ملی آمریکا

 

نوشتۀ: ریچارد وست سلرز

زمانی که اولین پارک های ملی پدید آمدند، علم پیچیدۀ حاکم  بر طبیعت هنوز در ایالات متحده به خوبی شناخته نشده بود. با گذشت سال ها، ادارۀ این سرزمین های پهناور که به همۀ مردم تعلق داشت با تشریفات اداری انجام می شد که با بوم شناسی آنها آشنایی نداشت. دهها سال گذشت تا آن اصول، جای مناسب خود را در ذهنیت نگهبانان ارزشمند ترین منابع کشور باز کردند.

ریچارد وست سلرز یکی از مورخان خدمات پارک های ملی است که باز نشسته شده، او مؤلف محافظت از طبیعت در پارک های ملی: یک تاریخ (انتشارات دانشگاه ییل، 1997) می باشد. او مدیر سابق جامعۀ جورج رایت، یک سازمان بین المللی برای حفاظت از پارک ها است؛ نام این سازمان برای بزرگداشت زیست شناس معروف که بنیانگذار برنامه های علمی منابع طبیعی خدمات پارک های ملی بود، انتخاب شده است.

من در آغاز به عنوان مورخ کار خود را در سال 1977 با خدمات پارک های ملی شروع کردم. من به منزلۀ کارمند تازه ای در این مؤسسۀ محترم، تصور می کردم که زیست شناسان در خدمات پارک ها و مدیریت پارک های معروفی مانند  یلو استون، اورگلیدز، و کوه های گریت اسموکی ، و تاریخ طبیعی شگفت انگیز آنها، از نقش بسیار مهمی برخوردار هستند. یقینا مسائل بوم شناختی از مهمترین مسائل در زمان تصمیم گیری ها است. من چه قدر ساده بودم!

بعد ها، در دهۀ 1990، هنگامی که مشغول نوشتن تاریخ مدیریت بر طبیعت خدمات پارک های ملی بودم، متوجه شدم که زیست شناسان برای ارتقای شیوۀ ادارۀ پارک ها به لحاظ بوم شناختی چه زحماتی را متحمل شده بودند. آن ها دهها سال با افرادی حرفه ای مبارزه کرده بودند که فکر وذکر اولیه شان حفاظت از مناظر پارک ها به عنوان وسیله ای برای جلب گردشگر بود.

این طرز فکر های متفاوت درمورد ادارۀ پارک ها نشان دهندۀ مشکل اصلی پارک های ملی آمریکا است: در پارک ها دقیقا از چه چیزی باید برای نسل های بعد محافظت نمود؟ آیا مناظر طبیعی است – چشم انداز درخشان جنگل ها و چمنزارها، کوه های بلند، گل های وحشی، و حیوانات شگفت انگیز؟ یا چیز های بیشتری هم وجود دارد؟ آیا باید کل سیستم طبیعت پارک ها، نه فقط چشمگیر ترین مناظر و گونه های حیوانی و نباتی آن مانند انواع چمن و سبزه، و قارچ های خاکی را هم محافظت کرد؟

در سال های اخیر ملاحظات دیگری هم در این معادله جای گرفته است: پارک ها به لحاظ بوم شناسی، به طور روزافزونی برای حیات کرۀ زمین ضروری تلقی می شوند – همان طور که جنگل های استوایی آمازون هم اهمیت دارند.

با این حال، زیبایی خیره کنندۀ پارک ها این احساس را القا می کند که تنها مناظری دل انگیز است که موجب ضرورت در حفظ و نگهداری از آنها می شود. البته عامل اولیه در محافظت از پارک ها، همان مسئلۀ زیبایی و مناظر چشم نواز آنها بوده است – یلو استون در سال 1872، و در پی آن سکویا و یوزه میت در سال 1890. علاوه بر موقعیت طبیعی آنها، آن چه بیشتر برای مردم اهمیت داشت عناصر طبیعی بود – جنگل ها و گل های وحشی، بیشتر از موش ها و سمندرها. در اواخر قرن نوزدهم، علوم بوم شناختی آن طور که باید شناخته شده نبود. و با این که مجامع بوم شناختی متعددی در پارک ها فعال بود، اما این ها قبل از هر چیز نگران محافظت از مناظر بودند، یعنی زیبایی "صورت ظاهر" طبیعت.

توجه به مناظر

در سال 1916، کنگرۀ آمریکا خدمات پارک های ملی را برای ایجاد هماهنگی در ادارۀ سیستم پارک های ملی که مرتبا گسترش داشت، به وجود آورد. قوانین مربوطه خواستار حفظ مناظر، پدیده های طبیعی، حیات وحش و فراهم آوردن اسباب تفریح و جلب مردم، اما به نحوی بود که پارک ها را دست نخورده برای نسل های آینده حفظ کند. هدف غایی این قانونگذاری همیشه مبهم بوده است، زیرا در آن ِ واحد، هم خواستار استفاده از پارک ها شده و هم خواستار محافظت از آنها. اما در واقع، دست نخورده ماندن پارک ها بیشتر درمورد مناظر دلالت دارد و نه عناصر بوم شناختی موجود در آنها.

اولین مدیران پارک ها وافرادی که بعدا به جای آنها آمدند، برای فراهم کردن دسترسی مردم به جذابیت مناظر برنامه شان ایجاد هماهنگی میان ساختمان های جدید و مناظر طبیعی موجود بود. آنها دست به کار ایجاد زمین هایی برای اردو، ساخت هتل و ایجاد بزرگراه هایی از میان جنگل شدند. مهندسان و متخصصان محوطه سازی بسیاری از هتل ها موزه ها و سایر ساختمان ها را درست در میان طبیعت بنا کردند، اما با استفاده از تخته سنگ های بزرگ  و سایر مصالحی که از طبیعت الهام گرفته بود، سعی داشتند ساختمان ها را به نحوی جلوه دهند که گویی جزئی از طبیعت هستند. و به همین شکل به ساختن جاده ها و پل هایی که با طبیعت اطراف هماهنگ باشد نیز مبادرت کردند.

ساخت و ساز کنندگان در پارک ها، توجهی به فرایند بوم شناختی در کنار این جلوه های بصری نداشتند.

با این حال، مدیران از انجام یک سلسله اقداماتی که تجاوز به طبیعت محسوب می شد ممانعت کردند، مانند کشیدن راه آهن، ایجاد سد، و مخازن آب. آنها از جنگل ها و حیات وحش، به خصوص پستانداران بزرگ محافظت کردند. به این ترتیب، به غیر از تسهیلات و ساختمان سازی هایی که برای جلب گردشگر بنا شد، کوه ها و دره ها، جنگل ها و چمنزار ها با گونه های گیاهی آنها دست نخورده حفظ گردید.

اما حفاظت از مناظر نیاز اندکی به اطلاعات علمی داشت، به همین خاطر اعمالی که می توانست به محیط زیست طبیعی صدمه بزند نیز صورت گرفت: وارد کردن گونه های غریبه و غیر بومی؛ جلوگیری از آتش سوزی در جنگل برای صدمه ای که لکه های سیاه دود ممکن بود به زیبایی مناظر وارد کند؛ از بین بردن شیر های کوهی و گرگ ها که دیگر پستانداران را شکار می کردند؛ و استفاده ازحشره کش های سمی برای از بین بردن حشرات بومی که به منظرۀ درختان و گیاهان لطمه می زدند.  

"ادارۀ منظرۀ ظاهری" تبدیل به سیاست مقبول شده و به اجرا درآمد – یعنی ادارۀ پارک ها به صورتی که مناظر آنها برای مردمی که به تماشا می آمدند، لذت بخش باشد، و توجهی به عواقب بوم شناختی در این مکان ها نمی شد. به عقیدۀ افرادی که در آن دوره مسئول بودند، مادامی که ساختمان سازی به مناظر طبیعی صدمه ای وارد نمی کرد، پارک ها برای استفادۀ نسل های آینده "دست نخورده" باقی می ماند، و این همان چیزی بود که کنگره تعیین نموده بود.

نگرانی های بوم شناختی

در اواسط دهۀ 1920، زیست شناسان متوجه شدند که تنوع نباتی و حیوانی، بخشی از مجموعۀ بوم شناسی طبیعت است. با این حال، هنوز توجه خدمات پارک های ملی به سیاستگذاری های مبتنی بر پژوهش، آن چنان کم بود که در سال 1929، هنگامی که قرار شد برنامه های خدمات پارک به اجرا درآید، آنها باید برای پیشبرد برنامه های خود از بودجه و سرمایه گذاری های خصوصی یکی از زیست شناسان پارک موسوم به جورج م. رایت استفاده می کردند. خدمات پارک ها به زودی توانست برای برنامه های خود تأمین بودجه نماید، اما با مرگ زود هنگام رایت در پی یک تصادف اتومبیل در سال 1936، اجرای برنامه هایی که این زیست شناس دلسوز پیشنهاد کرده بود، معوق ماند.

تقریبا ً سه دهه سپری شد تا این که زیست شناسان توانستند تلاش های خود را برای اداره و مدیریت پارک ها از سر بگیرند. این بار، اقدامات آنها از خارج از خدمات پارک ها حمایت می شد. در سال 1963، در گزارش آکادمی ملی علوم از خدمات پارک ها به تلخی انتقاد شده و از مدیریت آن خواسته شده بود برای محافظت از سیستم بوم شناسی پارک ها، پژوهش های علمی را آغاز کنند. این آکادمی، پارک ها را به عنوان "سیستم ارتباط دهندۀ گیاهان، جانوران، و زیستگاه آنها" توصیف کرده بود و خواستار برخورد با آن به منزلۀ "بانک های بیولوژیک" شده بود. در این گزارش به روشنی بیان شده بود که ادارۀ پارک ها با دلسوزی برای صرفا ً مناظر ظاهری آنها به هیچ وجه کافی نبود.

در سال 1963، کمیتۀ مخصوص مشورتی به ریاست آ. استارکر لئوپولد، یکی از استادان دانشگاه کالیفرنیا و یکی از برجسته ترین زیست شناسان زمان خودش، بیانیه ای مؤثر دربارۀ مدیریت و ادارۀ پارک ها صادر کرد که بعد از مصوبۀ سال 1916 برای ایجاد خدمات پارک های ملی، یکی از مهمترین اقدامات در این زمینه محسوب می شود. در گزارش لئوپولد بر نیاز به ارتقای مدیریت بوم شناختی  تأکید گذاشته شده و خواستار این بود که هر یک از پارک های ملی باید ارائه دهندۀ گوشه ای از آمریکای اولیه باشد. در این گزارش آمده بود که محیط زیست طبیعی هر یک از پارک ها باید به صورت اولیۀ خود احیا گردد و در صورت لزوم دوباره ایجاد شده و دارای شرایطی باشد مطابق آن زمانی که انسان سفید پوست برای اولین بار پا به آن مناطق گذاشت.

این رویکرد، هشداری بود به تغییرات بوم شناختی که آمریکایی های اروپایی تبار و فن آوری آنها به بار آورده بود. در پارک های طبیعی پهناور، تا جایی که امکان داشت بازسازی های بوم شناختی باید این تغییرات را معکوس می نمود. گزارش لئوپولد مدیریت "صورت ظاهر" را با مدیریت بوم شناختی تلفیق نمود. بازسازی مناظری که نشان دهندۀ زندگی ابتدایی در طبیعت بود و ارزش زیادی به خاطر دست نخوردگی بوم شناسی آن داشت، به زیبایی فیزیکی آن نیز کمک می کرد. کوشش می شد این موضوع تفهیم گردد که هر چند مناظر باشکوه پارک ها از بین نخواهند رفت، اما بدون ایجاد تغییرات لازم در نوع رویکرد، چندگونگی بیولوژیکی آنها دوامی نخواهد داشت.

تأثیر به جاماندنی گزارش لئوپولد تا حدی نیز ناشی از ارائۀ مسائل پیچیدۀ بوم شناختی بود. دیدگاهی که در آن از یک آمریکای اولیه و پارک های آن به عنوان زمین های بکر ارائه شده بود، به طور ظریفی بر احساسات رومانتیک و وطن پرستانه دست می گذاشت و تخیلاتی مربوط به "دنیای جدید" را زنده می کرد. خدمات پارک های ملی صمیمانه به این دیدگاه اعتقاد داشت و می خواست آن را در دسترس مردم هم قرار دهد. این هدف به دلایل فرهنگی نیز احترام آمیز بود – وطن پرستی رومانتیک که همیشه پشتوانۀ مردم در حمایت از پارک ها بوده است، با چشم انداز هایی از کوهستان های مرتفع و فضا های باز که نماد جغرافیایی نسب و پیشینۀ ملی و سرنوشت ملی هستند.

گزارش لئوپولد موجب تقویت تلاش های زیست شناسان خدمات پارک های ملی در تغییر برخی سیاستگذاری های مدیریتی بود. از طریق مطالعات مبتنی بر پژوهش، پارک ها توانستند تأثیر آتش سوزی های طبیعی را به صورت تقریبی بررسی کنند. مدیران پارک ها برنامه های مربوط به حشره زدایی را نیز متوقف کردند و حمایت بیشتری از شکارچیان طبیعت به عمل آوردند. آنها تصمیم به کاهش گونه های غیر بومی و مضر گرفتند و در عین حال، گونه های بومی از میان رفته را احیا کردند.

مدیریت منابع طبیعی پارک ها از طرح های ابتکاری کنگره نیز بهره مند شد، من جمله مصوبۀ ویلدرنس (1964) و مصوبۀ گونه های مواجه با خطر نابودی (1973). این ها و دیگر قوانین، مانند مصوبۀ سیاست ملی محیط زیست (1969)، به مدیریت و ادراۀ پارک ها کمک زیادی نمود و خدمات پارک ها در کار خود بررسی دقیق تری را در پیش گرفت و از جمله اقدامات آن دخالت دادن عموم مردم در طرح ها و برنامه های مربوط به پارک ها بود.

با این حال، نهضت زیست محیطی دهه های 1960 و 1970، شامل گزارش های لئوپولد و آکادمی ملی موفق به ایجاد تغییرات اساسی در اولویت دادن دفتر اجرایی خدمات پارک های ملی به جنبۀ زیبا سازی صورت ظاهر پارک ها، نگردید. فراخوان های مکرر برای توسعۀ برنامه های پژوهشی که جهت ادارۀ بوم شناسی پارک ها جنبۀ حیاتی داشت، از سوی خدمات پارک ها، کنگره و عموم مردم، فرا تر از جامعۀ دوستداران محیط زیست، مورد حمایت قرار نگرفت.

چالش منابع طبیعی

در اواخر قرن بیستم، با بروز خطراتی نظیر گرم شدن آب و هوا، افزایش جمعیت، واز بین رفتن محیط زیست، و کاهش چندگونگی بیولوژیکی، به مفهوم پارک های ملی به منزلۀ آزمایشگاه های بوم شناختی و "منابع ژن"  بیش از پیش اهمیت داده شد. دانشمندان و بخش های بیشتری از مردم، به اهمیت پارک های ملی، به عنوان منابع مواد ژنتیکی و واهه هایی ازخصوصیات طبیعی، و نگهبانانی علیه تغییرات جبران نشدنی یا انقراض گونه های زیستی، برای سلامت بوم شناختی کرۀ زمین،  پی بردند.

در سال 1997، من کتاب حفاظت از طبیعت در پارک های ملی: تاریخچه را که در آن زمان  تحلیلی انتقادی از مدیریت منابع طبیعی خدمات پارک های ملی طی دهها سال بود، منتشر کردم. در پاسخ به این کتاب، خدمات پارک های ملی بلافاصله دست به کار برنامه ریزی طرح ابتکاری منابع طبیعی شد که تحت عنوان چالش منابع طبیعی شناخته می شود. این طرح دراوت سال 1999 اعلام گشت و از سوی هر دو حزب در کنگره مورد حمایت قرار گرفت که این حمایت تا امروز نیز ادامه دارد. این طرح به تدریج تبدیل به بزرگترین بودجه در امر مدیریت حمایت علمی از منابع طبیعی در تاریخ خدمات پارک ها گشت.

این طرح، که اهداف جامعی را دنبال می کند اطلاعات علمی حاصله را جهت هر چه بهتر شدن پارک ها و جامعه، در اختیار متخصصان و عموم مردم قرار می دهد . از جمله برنامه های خاص آن، صورت برداری از گونه های بومی آبزی و خاکزی پارک ها؛ کنترل تغییرات شرایط آنها؛ و حمایت از گونه های درخطر انقراض و تلاش برای جبران آنها با جابجایی گونه های غیر بومی است. این چالش برای کنترل آب ها و هوا نیز درصدد است اقداماتی نماید. تربیت کارمندان پارک ها برای به عهده گرفتن و پیشبرد این اهداف کار دشواری بوده است، و همین طور بهبود امکاناتی برای عموم جهت آشنایی با پارک ها و منابع طبیعی موجود در آنها و حفاظت از آنها.

چالش منابع طبیعی عصر تازه ای را درطرز ادارۀ پارک ها بدعت گذاشت. میان بخش های مدیریت حفظ زیبایی صورت ظاهر و مدیریت علمی  حفظ بوم شناسی پارک ها تفاهم و درک و همکاری جریان دارد که تا این زمان سابقه نداشته است. و همین امر باعث می شود که خدمات پارک ها در موقعیت بهتری برای رویارویی با خطرات تهدید کنندۀ محیط زیست در قرن حاضر قرار بگیرد. و بالا خره این که، توجه به سالم ماندن محیط طبیعی پارک ها از سوی خدمات پارک های ملی، کنگره، و عموم مردم کمک کرده است تا از قانون سال 1916 مبنی بر "دست نخورده ماندن پارک ها برای استفادۀ نسل های آیند"، برداشتی وسیع تر، و علمی تر صورت بگیرد.

 

نظرات بیان شده در این مقاله ضرورتا منعکس کنندۀ دیدگاه یا سیاست های دولت ايالات متحده نیست.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟