دستيابی به رشد از طریق بازارهای آزاد | اقتصاد و تجارت

07 آوريل 2008

نقش حکومت

حکومت ایالات متحده مقررات اساسی را در مورد همه شرکای اقتصادی به مورد اجرا می گذارد

 

(این مقاله از نشریه وزارت امور خارجه ایالات متحده، نگاهی اجمالی به اقتصاد ایالات متحده، اقتباس شده است.)

بعضی از افراد گله می کنند که فعالیت حکومت در زمینه تنظیم اقتصاد، بسیار کم و دیرهنگام است. برخی دیگر به طعنه می گویند که اقتصاد ایالات متحده، با این همه تنظیم، اصلا بازار آزاد نیست. بعضی از طولانی ترین مباحث تاریخ اقتصادی ایالات متحده بر نقش حکومت متمرکز هستند.

تأکید بر مالکیت خصوصی با باورهای ایالات متحده در مورد آزادی شخصی مطابقت دارد. از زمان استقلال تا کنون، آمریکایی ها غالبا تلاش کرده اند تسلط حکومت بر افراد، از جمله نقش آن در عرصه اقتصادی، را محدود سازند. و بیشتر آمریکایی ها براین اعتقاد بوده اند که مالکیت خصوصی فعالیت اقتصادی، به احتمال بسیار بیشتری، در مقایسه با مالکیت حکومتی، می تواند به بهترین نتایج اقتصادی دست یابد.

حتی در این صورت نیز، اغلب آمریکایی ها می خواهند که حکومت پاره ای از وظایف را در اقتصاد انجام دهد، و نظام حقوقی ایالات متحده، زیربنای مناسبی را که بتوان بر پایه آن به فعالیت اقتصادی پرداخت، فراهم می آورد.

بنگاه های اقتصادی – دست کم بنگاه های اقتصادی مشروع – اساسا برای انجام فعالیت خود، نیازمند اجازه دولت های محلی هستند. شرکت های بزرگ نیازمند اجازه نامه ای از یکی از 50 حکومت ایالتی هستند. (بیش از نیمی از شرکت های بزرگ معامله شونده به طور عمومی در ایالات متحده، در ایالت کوچک دِلاوِر به ثبت رسیده اند زیرا رویه تنظیمی آن را دوست دارند.) بنگاه های اقتصادی نیازمند ثبت ها، گواهی ها، و مجوزهای گوناگون از دولت های محلی هستند.

بنگاه های اقتصادی برای حمایت از حقوق مالکیت، اجرای قراردادها، و حل و فصل اختلافات تجاری، نیازمند نظام دادگاهی هستند.

دولت ها از مصرف کنندگان در برابر بنگاه های تجاری حمایت می کنند. به عنوان مثال، دولت فدرال از قوانین مخالف تشکیل تراست برای کنترل و خرد کردن ترکیبات تجاری انحصارطلبانه ای که تا اندازه ای قدرتمند می شوند که از رقابت فرار می کنند، استفاده می نماید. حکومت ها به شکایت های مصرف کنندگان در مورد تقلب بنگاه تجاری رسیدگی کرده و فراخوان ها جهت جمع آوری محصولات خطرناک را به مورد اجرا می گذارند.

دولت ها فعالیت های خصوصی را تنظیم می کنند تا از بهداشت و ایمنی عمومی حفاظت نموده یا محیط زیست را سالم نگه دارند. به عنوان مثال، اداره غذا و داروی ایالات متحده داروهای زیان آور را ممنوع می کند، و اداره ایمنی و بهداشت شغلی از کارگران در مقابل خطرات شغلی حفاظت می نماید.

از آنجا که آمریکایی ها به طور فزاینده ای در مورد تأثیر محیط زیستی صنعت نگران شده اند، کنگره قوانین بسیاری را برای کنترل آلودگی هوا، آب، و زمین گذرانده است. ایجاد آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده(EPA) در سال 1970 بسیاری از برنامه های فدرال مسئول حفاظت از محیط زیست را گرد هم آورد. EPA محدودیت های مربوط به آلودگی را تنظیم و به مورد اجرا می گذارد و جداول زمانی برای هماهنگ کردن آلوده کنندگان با استانداردهای مربوطه ایجاد می کند.

دخالت دولت در اقتصاد به میزان قابل توجهی طی جدی ترین رکود اقتصادی در تاریخ ایالات متحده، یعنی کساد بزرگ (1940-1929)، افزایش یافت. رییس جمهور فرانکلین دی. روزولت آنچه را که خود "معامله جدید" نامید به منظور نجات اقتصاد، آغاز کرد.

بسیاری از قوانین و مؤسساتی که اقتصاد نوین ایالات متحده را تعریف می کنند، از قانون "معامله جدید" که قدرت فدرال را در تنظیم فعالیت اقتصادی و تأمین رفاه عمومی گسترش داد، نشأت گرفتند. معامله جدید، استاندارد حداقل را برای دستمزدها و ساعات کار به وجود آورد و برنامه ها و ارگان هایی را ایجاد کرد که اکنون ناگزیر به نظر می رسیدند. این ارگان ها عبارتند از کمیسیون اوراق قرضه و مبادله که بازار سهام را تنظیم می کند؛ شرکت بیمه سپرده فدرال که سپرده های بانکی را تضمین می کند؛ و نظام تأمین اجتماعی که مستمری بازنشستگان را بر مبنای پرداخت های ایشان در زمان خدمتشان، پرداخت می کند.

حتی با وجود تمامی این مقررات، ایالات متحده در سال 2007 رتبه 3 را، پس از سنگاپور و زلاند نو، در زمینه سادگی انجام فعالیت اقتصادی از بانک جهانی کسب کرد. همه 10 طبقه رتبه بندی به نوعی به سیاست حکومت مربوط می شوند: آغاز امر تجاری، امور مربوط به پروانه ها، استخدام کارگران، ثبت ملک، اخذ اعتبار، حمایت از سرمایه گذاران، پرداخت مالیات ها، معامله با آن سوی مرزها، به مورد اجرا گذاشتن پیمان ها، پایان دادن یک تجارت. خط مشی های دولت همچنین باعث ترویج بنگاه های اقتصادی می شود. برای مثال، کمک های مالیاتی نه فقط آرمان صاحب خانه شدن مردم را ترویج می دهد- قریب به 70 درصد مردم ایالات متحده صاحب خانه هستند- بلکه باعث گسترش فرصت های تجاری در رابطه با معاملات املاک، ساختمان سازی و شرکت های مالی رهن می گردد.

حکومت ها پژوهش و توسعه انجام می دهند. بخش اعظم بودجه پژوهشی حکومت فدرال در زمینه توسعه و آزمایش سامانه های تسلیحاتی صرف شده و همچنین به نگه داشتن ایالات متحده، به عنوان مثال، به عنوان مرکز پژوهش علمی زیست شناسی کمک می کند.

هدف دولت ها پیشبرد مقاصد اقتصادی ایالات متحده در تجارت بین المللی است. حکومت های ایالتی، صادرات صنایع خود را تقویت می کنند. هدف دولت فدرال این است که برای دستیابی به تعرفه های پایین تر و از میان برداشتن موانع خارجی دیگر برای واردات ایالات متحده مذاکره کرده و از شرکت های ایالات متحده در برابر رقابت خارجی غیرمنصفانه حفاظت کند.

دولت ها پاره ای از خدمات را از جمله دفاع ملی، اجرای عدالت، آموزش، حفاظت از محیط زیست، جاده سازی، اکتشاف فضا ارائه می دهند که برای انجام آنها، مناسب تر از بخش خصوصی شمرده می شوند.

دولت ها به نیازهای ماورای دسترس نیروهای بازار رسیدگی می کنند. آنها پرداخت های بیمه را برای افرادی که شغل خود را از دست می دهند و همچنین وام های کم هزینه برای افرادی که منازل خود را در بلایای طبیعی از دست می دهند فراهم می کنند. نظام تأمین اجتماعی که از محل وجوه مالیاتی بر کارفرمایان و کارمندان تأمین مالی می شود، بزرگ ترین بخش درآمد بازنشستگی امریکایی ها را تشکیل می دهد. برنامه مدیکیر برخی از هزینه های پزشکی سالخردگان را می پردازد و برنامه مدیک اید مختص هزینه های پزشکی خانواده های کم درآمد است. در بسیاری از ایالت ها، دولت دارای نهادهایی است برای بیمارهای روانی یا افراد دارای معلولیت های جدی. دولت فدرال به خانواده های فقیر، بن غذا می دهد تا غذا بخرند. دولت های فدرال و ایالتی مشترکا کمک هایی را برای حمایت از والدین کم درآمد دارای فرزند اعطا می کنند.

حال، نقش دولت در رهبری اقتصاد چیست؟

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟