هنر | شکل دهی مجدد ایده ها، ابراز هویت

10 جون 2008

دشت های آرزو: فیلم های ورزشی آمریکایی

 
ماتیو فاکس (سمت چپ) در نقش یکی از مربیان فیلم ما فرمانده ایم We Are Marshall. عکس از AP

دیوید ج. فایراستین

فیلمسازان آمریکا با منعکس کردن عشق مردم آمریکا به انواع گوناگون ورزش، در ساخت فیلم های ورزشی بیشتر درپی رساندن پیام آنها هستند تا صرفا ارائۀ داستان رویدادهای ورزشی. دیوید ج. فایر استین یکی از کارمندان وزارت خارجه است که در حال حاضر در دفتر امورشرق آسیا و اقيانوسيه، وزارت خارجه به کار اشتغال دارد. او که نویسندۀ سه کتاب و 300 مقالۀ منتشر شده می باشد، در روابط بین المللی دانشگاه دولتی مسکو (MGIMO)، دانشگاه تگزاس (آستین)، و دانشگاه جورج میسون در فرفکس، ویرجینیا تدریس کرده است.

درمعدودی از کشورهای جهان، حتی اگر در این معدود کشورها هم بتوان یافت، ورزش –نه یک ورزش خاص بلکه ورزش به طور عام – به اندازۀ ایالات متحده در زندگی ملت نفوذ دارد. ورزش در تار و پود زندگی، گفتگو، و واژگان مورد استفادۀ مردم آمریکا جای دارد، تا حدی که استفاده از استعاره ها و شنیدن اصطلاحاتی از قبیل "پاس مستقیم دادن"، "آبشار زدن"، "بیس بال بازی کردن" [تلاش برای رسیدن به هدف علی رغم مشکلات] ، و "پایین کمربند ضربه وارد کردن" در صحبت های دولتمردان برجسته، کاملا ً عادی تلقی می شود. و البته کیف سیاه کوچک رییس جمهوری که حاوی رمز به کاراندازی تسلیحات اتمی است، "توپ فوتبال" خوانده می شود.

محوریت ورزش در زندگی مردم آمریکا عمیقا ً در فیلم های معاصر آمریکایی منعکس می گردد. دهه های متمادی، فیلمسازان آمریکایی توانسته اند در تهیه و ساخت بسیاری از فیلم های الهام بخش، اندوهبار، پر هیجان و به یاد ماندنی، با موفقیت هر چه تمام تر از موضوع ورزش استفاده نمایند. این سنت در نیمۀ اول قرن بیستم آغاز شد، اما تا به امروز زنده مانده است. تنها در چند سال گذشته، هالیوود به ساختن فیلم های محبوب و به لحاظ هنری باارزشی پرداخت که عملا ً همۀ ورزش ها، از فوتبال و بسکتبال گرفته، تا بیس بل و هاکی و بوکس، مسابقه های اسبدوانی وحتی موج سواری را در بر می گیرد. از نیمۀ دهۀ 1970، چهار فیلم ورزشی آمریکایی موفق به کسب جوایز سینمایی و یا اسکار گشته اند؛ در همین اواخر، "کودک یک میلیون دلاری" (2004) ساختۀ کلینت ایستوود دربارۀ یک قهرمان بوکس زن، برندۀ چهار جایزۀ اسکار من جمله جایزۀ بهترین فیلم گردید (افتخاری که تنها نصیب دو فیلم ورزشی دیگر شده بود). هرچند فیلم های ورزشی آمریکایی از ابزار مشترکی برای جامعیت زندگی مردم آمریکا و تفاوت های ظریف در روانشناسی انسان استفاده می کنند، اما موارد مختلفی از ارزش های پراهمیت برای مردم آمریکا را نیز مطرح می کنند.

کن کارتر مربی بسکتبال یک دبیرستان، در برابر پوستر فیلم 2005 که شرح داستانی واقعی از کار این مربی ست.

فوتبال آمریکایی که همیشه یکی از موضوع های فرعی در سینمای ورزشی آمریکایی بوده است، در سال های اخیر از بیس بال، که به عنوان ورزشی که زیاد در فیلم ها مطرح گردیده معروف است، پیشی گرفته. در سال های اخیر شاهد ساخت تعداد کثیری از فیلم های جدی و با کیفیت عالی در رابطه با فوتبال بوده ایم که موضوع های گوناگونی را مطرح نموده اند، مانند پشت سر گذاشتن خصومت ها (ما مارشال هستیم، 2006)؛ سخت کوشی برای رسیدن به آمال (شکست ناپذیر، 2006)؛ خستگی ناپذیر در پی برتری بودن (چراغ های جمعه شب، 2004)؛ نیروی ورزش در فائق آمدن بر اختلافات نژادی و طبقاتی و بنیاد جوامع (تایتان ها را به یاد داشته باش، 2000)؛ و پیروزی روحیۀ رقابت جوی ذاتی یک ورزشکار و معصومیت در برابر تجارت زدگی و بدبینی صنعت حرفه ای ورزش در آمریکا (هر یکشنبه ای که باشد، 1999). این فیلم ها در عین تفاوت با یک دیگر،  همگی یک پیام واحد درمورد فوتبال ارائه می دهند: فوتبال – در مقیاس حماسی آن، شکوه بی پایانش، برخورد جسورانه اش، و بله، نیرویی که در خود نهفته دارد- یکی از کامل ترین و زنده ترین استعاره های ورزشی در توصیف زندگی مردم آمریکا است.

اخیرا فیلم های اندکی در مورد بسکتبال و بیسبال، که دومین و سومین ورزش محبوب در میان مردم آمریکا هستند، ساخته شده است. دو فیلم از تازه ترین و موفق ترین فیلم ها درمورد بیسبال، که هر دو بر اساس داستان های واقعی تهیه شده اند، به موضوع های آشتی نژادی (جادۀ افتخار، 2006) و کار تیمی و اعتماد به نفس (سرمربی کارتر 2005) می پردازند. یکی دیگر از فیلم های کلاسیک دربارۀ بسکتبال (آرزو های بسکتبال، 1994)، یکی از معدود فیلم های مستند در موضوع فیلم های ورزشی است که زندگی در محلات فقیر نشین آمریکا، و قدرت آزرو ها و محدودیت آنها به دلیل واقعیت های موجود را به تصویر می کشد. دو فیلم اخیر دربارۀ بسکتبال به نوعی یک موضوع را مطرح می کنند: رنگ پوست ما هر چه باشد، بر هر کدام از پله های نردبان اجتماعی قرار داشته باشیم، وقتی دربرابر یک تیم بزرگتر و هدفی والاتر تعهدی را بپذیریم، می توانیم به نتایج قابل توجهی نایل آییم. در این فیلم پیامی که داده می شود همین است، هرچند ممکن است کار چندان ساده ای هم نباشد. فیلم عمدۀ  دیگری که در سال های اخیر و در مورد بسکتبال ساخته شد (روکی، 2002) نیز ملهم از یک داستان واقعی است که به ما یادآور می شود هرگز برای رسیدن به آرزو هایمان سالخورده نشده ایم هر چند حوادثی مخالف با تحقق آنها روی بدهد.

هالیوود از دیر زمان شیفتۀ ورزش بوکس بوده است. سه فیلم با اهمیتی که در سال های اخیر دربارۀ بوکس ساخته شد (راکی بالبوا، 2006؛ مرد سیندرلایی، 2005؛ و کودک یک میلیون دلاری، 2004) همه داستان های کلاسیک آدم های فلک زده هستند (در کودک یک میلیون دلاری به موضوعات پیچیده تری هم پرداخته شده است). موضوع  آدم های فلک زدۀ توسری خور – که همیشه یکی از محبوب ترین موضوع ها برای تهیه کنندگان فیلم های ورزشی بوده – تا فیلم های مربوط به هاکی در المپیک (معجزه، 2004) و زمین سوارکاری (سی بیسکیت، 2003) هم بسط پیدا می کند، در این فیلم ها ورزشکاران ( و در سی بیسکیت، یک اسب مسابقه) علی رغم ناکامی ها به پیروزی های شگفت انگیزی دست می یابند.

این فیلم ها در مجموع مطالب بسیاری پیرامون ارزش های آمریکا مطرح می کنند، اما به دل مخاطبان خارجی هم می نشینند. و دلیل این است که این گونه فیلم ها در باطن، کمتر دربارۀ ورزش هستند تا درمورد بخشی از وجود  هر یک از ما که مشتاق به دردست گرفتن میدان، فداکاری از هر نوع و رسیدن به آرزوهایمان هستیم.

برای اطلاعات بیشتر دربارۀ ارتباط میان ورزش و جامعۀ آمریکا، به نشریۀ الکترونیکی آمریکا، سال 2003، ورزش در آمریکا مراجعه کنید: http://usinfo.state.gov/journals/itsv/1203/ijse/ijse1203.htm

برگرفته از چاپ ژوئن 2007 نشریۀ الکترونیکی آمریکا.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟