Skip Global Navigation to Main Content
Skip Breadcrumb Navigation
زندگی به سبک آمریکایی


انتخابات آمریکا: احزاب سیاسی در ایالات متحده

رای دهندگان در حال تکان دادن تابلوهای انتخاباتی

۲۸ اوت ۲۰۱۲

 

یک تاریخ طولانی

احزاب سیاسی، هرچند قانون اساسی ایالات متحده هرگز از آنها نامی نمی برد و برخی از بنیان گذاران کشور آشکارا با آنها به مخالفت برخاستند، تقریبا از زمان تاسیس کشور، بخشی از تار و پود دموکراسی در ایالات متحده بوده اند.

آلکساندر هامیلتون و جیمز مدیسون در رشته مقاله های فدرالیست در سال ۱۷۸۸ درباره خطرهای ناشی از دسته بندهای سیاسی محلی مطالبی منتشر ساختند. جورج واشنگتن، نخستین رئیس جمهوری آمریکا، هرگز به هیچ حزب سیاسی نپیوست و امیدوار بود که احزاب سیاسی شکل نگیرند.

اما باید گفت، نظام دو حزبی آمریکا از تفکرات مشاوران واشنگتن از جمله هامیلتون و مدیسون نشأت گرفته است. حزب فدرالیست، به سرپرستی هامیلتون، طرفدار دولت مرکزی قدرتمند و ارتباط میان دولت و افراد ثروتمند بود. حزب دموکرات- جمهوری خواه، که توسط مدیسون و توماس جفرسون بنیانگذاری شد، نقش اندکی برای دولت مرکزی قائل بود و بیشتر حامی رویکردی مردم گرایانه نسبت به دولت داشت.

نخبه گرایی فدرالیست ها از جاذبۀ آنها کاست، و امتناعشان از حمایت از جنگ ۱۸۱۲ هنگامی که جنگ با موفقیت پایان یافت، به ضرر آنها تمام شد.

دوران آسودگی خاطر (۱۸۲۴-۱۸۱۶)، هنگام تصدی تصدی پرزیدنت جیمز مونرو، همان گونه که از نام آن پیداست، دوره ای با حداقل سیاست حزبی بود، اما تنش های داخلی سال ۱۸۲۸ شکافی میان حزب دموکرات - جمهوری خواه به وجود آورد.

دموکرات های جکسون که توسط اندرو جکسون، قهرمان جنگ و رئیس جمهوری بعدی رهبری می شدند، به یک حزب دموکرات جدید تبدیل شدند. جناج محافظه کارتر آن به رهبری هنری کلی، حزب ویگ را تشکیل دادند.

دموکرات ها از تفوق شاخه اجرایی (رئیس جمهوری) بر دیگر شاخه های دولت حمایت کردند و به مخالفت با برنامه هایی پرداختند که تصور می کردند به ایجاد صنعت به هزینۀ مالیات دهندگان تمام می شود. حزب ویگ طرفدار برتری شاخه قانون گذاری (کنگره) بود و از نوسازی صنعتی و حمایت گرایی اقتصادی پشتیبانی می کرد.

حزب ویگ در دهه ۱۸۵۰ از هم فروپاشید، و حزب جمهوریخواه که مخالف برده داری بود و بسیاری از سیاست های حزب ویگ مانند حمایت از بانک های ملی، ایجاد راه آهن و تعرفه های بالا را برگزیده بود، جایگزین آن شد.

در دهه های بعدی، نام دو حزب سیاسی اصلی ایالات متحده تغییری نیافت، اما سیاست هایی که به دفاع از آنها می پرداختند همزمان با تغییر شرایط در کشور و الویت های حوزه های انتخاباتی، تغییر می یافت.

حزب دموکرات به عنوان حزبی که به دنبال آزادی های بیشتری بود تلقی می شد، و حزب جمهوری خواه حزبی محافظه کارتر به شمار می رفت. در درون این طبقه بندی های گسترده عقیدتی، هر حزب طیفی از باورها و عقاید را با خود همراه داشت. بسیاری از آمریکایی ها خود را "مستقل" می دانستند (به هیچیک از دو حزب تعلق نداشتند)، و تعداد رای دهندگان رو به افزایش بود.

بر طبق مرکز تحقیقات پیو، در سال ۲۰۰۸، حزب دموکرات با بیش از ۷۴ میلیون رای دهنده (۳۷ درصد رای دهندگان ثبت نام شده)، بزرگترین حزب سیاسی به شمار می رفت. باراک اوباما پانزدهمین رئیس جمهوری دموکرات است که به مقام ریاست جمهوری از سوی حزب دموکرات دست یافته است.

جورج دابلیو بوش، نوزدهمین رئیس جمهور جمهوری خواه بود که به این مقام دست یافت. در سال ۲۰۰۸، حزب جمهوری خواه با ۵۶ میلیون عضو ثبت نام شده، یا تقریبا یک چهارم تمامی رای دهندگانی که ثبت نام کرده بودند، دومین حزب بزرگ سیاسی در ایالات متحده بود.

پس از سال ۱۸۴۸، یکی از نامزدهای حزب دموکرات و یا جمهوری خواه برنده انتخابات ریاست جمهوری بوده است، و از سال ۱۸۵۶ یکی از این دو حزب کنترل مجلس نمایندگان و سنا را در دست داشته است. احزاب دیگر در سطح کشوری و ایالتی، نمایندگی مردم را بر عهده داشته اند، اما هیچکدام هنوز حمایت کافی برای تشکیل حزبی که دارای اکثریت آراء در کنگره باشد یا بتواند چالشی جدی برای تصدی مقام ریاست جمهوری ایالات متحده ایجاد کند، به دست نیاورده اند.

"احزاب به اصطلاح سوم" از جمله حزب قانون اساسی به دنبال جلب نظر رای دهندگان ایالات متحده و مدعی بازگشت به اصولی که به اعتقاد آنان هدف بنیان گذاران کشور بوده است هستند ؛ حزب سبزها، طرفدار محیط زیست و عدالت اجتماعی؛ و حزب لیبرال، معتقد به حداقل نقش دولت در زندگی شهروندان اند.

در شب انتخابات در آمریکا، شبکه های تلویزیونی نقشۀ ایالت متحده را با الگوی آشفته ای شبیه گلیم چهل تکه از رنگ قرمز به نشانه جمهوری خواهان و رنگ آبی به نشانه دموکرات ها را برای مشخص ساختن نحوۀ رای دادن ایالت ها نشان می دهند. این نمایشی است که آمریکایی ها آن را به شکل درونی درک می کنند زیرا نظام دو حزبی به بخشی از زندگی روزمره آنان تبدیل شده است.