DCSIMG
Skip Global Navigation to Main Content
رونوشت های متن

سخنان هیلاری رادهم کلینتون، وزیر امور خارجه دربارۀ مزایا و معایب اینترنت: گزینه ها و چالش ها در جهانی که با شبکۀ اینترنت سر و کار دارد

16 فوريه 2011

وزارت امور خارجۀ ایالات متحده

دفتر سخنگو

برای انتشار فوری

15 فوریه، 2011

سخنان هیلاری رادهم کلینتون، وزیر امور خارجه دربارۀ مزایا و معایب اینترنت: گزینه ها و چالش ها در جهانی که با شبکۀ اینترنت سر و کار دارد

15 فوریه، 2011

دانشگاه جورج واشنگتن

واشنگتن دی. سی.

کلینتون، وزیر امورخارجه: خیلی از شما سپاسگزارم و بعد از ظهر شما به خیر. خوشحالم که یک بار دیگر به دانشگاه جورج واشنگتن، جایی که تقریباً در 20 سال گذشته زمان زیادی را در شرایط متفاوت در آن صرف کردم، برگشته ام. می خواهم به طور ویژه از پرزیدنت کناپ و رئیس آموزش لِرمان تشکر کنم، زیرا این فرصت بسیار خوبی است که من به این موضوع بسیار پر اهمیت بپردازم، موضوعی که به توجه شهروندان و دولت نیاز دارد و می دانم که توجه آنها را نیز جلب کرده است. و شاید امروزطی  صحبت های من ما بتوانیم بحث جدی تر و توانمندتری را در پاسخگویی به نیازهایی که همۀ ما در برنامه های تلویزیونی به صورت زنده مشاهده کرده ایم، آغاز کنیم.

چند دقیقه پس از نیمه شب 28 ژانویه، اینترنت در سراسر کشور مصر قطع شد. در طول چهار روز قبل از آن، صدها هزار نفر از مصری ها در تظاهراتی خواستار به روی کار آمدن دولتی جدید شده بودند. و جهان هر یک از گام های آنان را در تلویزیون، رایانۀ همراه، تلفن همراه و تلفن های هوشمند دنبال کرده بود. سیل تصاویر و فیلم های مصر در شبکۀ جهانی اینترنت جاری شد. روزنامه نگاران گزارش های خود را از محل وقوع تظاهرات به فیس بوک و توییتر می فرستادند و در همین شبکه ها، تظاهرکنندگان نیز حرکت های بعدی خود را هماهنگ می کردند و شهروندان مصری، با گرایش های مختلف، امیدها و ترس های خود دربارۀ این لحظۀ خطیر در تاریخ کشورشان را با یکدیگر به اشتراک می گذاشتند.

میلیون ها نفر در سراسر جهان نیز در زمان واقعی پاسخ دادند: "شما تنها نیستید و ما با شما هستیم." و سپس دولت ارتباط را قطع کرد. خدمات تلفن همراه قطع، امواج تلویزیون های ماهواره ای مختل و دسترسی به اینترنت تقریباً برای تمامی جمعیت کشور مسدود شد. دولت نمی خواست که مردم با یکدیگر ارتباط داشته باشند و نمی خواست که مطبوعات با مردم در ارتباط باشند و قطعاً نمی خواست جهان شاهد این وقایع باشد.

وقایع مصر یادآور یک جنبش اعتراضی دیگر، 18 ماه پیش از آن در ایران، بود که هزاران نفر پس از انتخاباتی جنجال برانگیز به تظاهرات پرداختند. تظاهر کنندگان در آنجا نیز از شبکه های اینترنتی برای سازماندهی اقدامات خود استفاده می کردند. یک فیلم کوتاه ویدئویی که کشته شدن زن جوانی به نام ندا را به دست یکی از نیروهای شبه نظامی نشان می دهد، ظرف چند ساعت توسط مردم سراسر جهان مشاهده شد.

مقامات ایران نیز از فن آوری استفاده کردند. سپاه پاسداران اعضای جنبش سبز را با ردیابی اطلاعات آنان در اینترنت، مورد تعقیب قرار داد. و مانند مصر، دولت ایران نیز شبکه های اینترنت و تلفن همراه را برای مدتی قطع کرد. پس از اینکه مقامات به خانه ها حمله کردند، به خوابگاه های دانشگاه ها یورش بردند، افراد بسیاری را بازداشت و شکنجه کردند و به سوی جمعیت تیر اندازی کردند، تظاهرات پایان یافت.

البته در مصر، داستان به گونه ای متفاوت پایان گرفت. تظاهرات با وجود قطع بودن اینترنت ادامه پیدا کرد. مردم دهان به دهان و با استفاده از اعلامیه، راهپیمایی های خود را سازماندهی کردند و مودم های تلفنی و کم سرعت و دستگاه های فکس را برای ارتباط با جهان مورد استفاده قرار دادند. پس از پنج روز، دولت عقب نشینی کرد و مصر دوباره به شبکۀ جهانی اینترنت متصل شد. سپس مقامات تصمیم گرفتند که با واداشتن شرکت های تلفن همراه به ارسال پیام های کوتاه در حمایت از دولت و نیز بازداشت وبلاگ نویس ها و افرادی که تظاهرات را در اینترنت سازماندهی می کردند، از اینترنت در جهت مهارتظاهرات استفاده کنند. اما 18 روز پس از آغاز تظاهرات، دولت شکست خورد و رئیس جمهوری استعفا داد.

آنچه که در مصر به وقوع پیوست و آنچه که در ایران اتفاق افتاد که در این هفته نیز دوباره در رویارویی با تظاهرکنندگانی که خواهان آزادی های بنیادین هستند، دست به خشونت زده است، با موضوعی به مراتب بزرگتر از اینترنت ارتباط داشت. در هر یک از این دو مورد، مردم به دلیل نارضایی عمیق از شرایط سیاسی و اقتصادی زندگی خود، به اعتراض پرداختند. آنها ایستادگی کردند، به راهنمایی پرداختند و شعار دادند و مقامات نیز آنها را تعقیب و با سد کردن راهشان آنها را بازداشت کردند. اینترنت هیچیک از این کارها را انجام نداد، مردم انجام دادند. در هر دو کشور، شیوه ای که شهروندان و مقامات اینترنت را مورد استفاده قرار دادند، قدرت فن آوری ارتباطات را از یک طرف به عنوان شتاب دهندۀ تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و از طرف دیگر به عنوان ابزاری در جهت سرکوب یا متوقف کردن آن تغییرات نشان می دهد.

هم اکنون در برخی محافل بحثی جریان دارد که آیا اینترنت نیرویی برای رهایی است یا سرکوب. اما من فکر می کنم که این بحث تا حد وسیعی خارج از موضوع است. دلیل اینکه مصر به مردم جهان الهام بخشید این نبود که مصری ها با استفاده از توییتر با یکدیگر ارتباط برقرار کردند. مصر به جهان الهام بخشید، زیرا مردم آن گرد هم آمدند و برای رسیدن به فردایی بهتر مقاومت کردند. ایران به این دلیل که مقامات آن از فیس بوک برای ردیابی و دستگیری اعضای گروه های مخالف استفاده کردند، وحشتناک نیست. ایران کشور هراس انگیزی است، زیرا دولت آن به طور مستمر حقوق مردم خود را نقض می کند.

بنابراین، این ارزش های ما هستند که باعث می شوند این اعمال به ما الهام بخشند یا ما را به خشم آورند -- احساس ما از منزلت انسانی، حقوقی که از آن سرچشمه می گیرند و اصولی که مبنای آن استوارند. و همین ارزش ها باید ما را به اندیشیدن دربارۀ راه پیش رویمان وادارند. در حال حاضر، دو میلیارد نفر، یعنی تقریباً یک سوم تمام بشریت، به شبکۀ اینترنت متصل هستند. ما از چهار گوشۀ جهان به هم درود می فرستیم، در سایۀ هرنوع شکلی از حکومت زندگی می کنیم و به هر انواع نظام های عقیدتی پایبندیم. و همۀ ما روز به روز و به شکلی فزاینده برای پیشبرد جنبه های مهمی از زندگی خود به اینترنت روی می آوریم.

اینترنت به فضای عمومی قرن بیست و یکم تبدیل شده است -- میدان شهر، کلاس درس، بازار، قهوه خانه و باشگاه شبانۀ جهان. همۀ ما -- هر دو میلیارد نفر ما -- آنچه را که در آن اتفاق می افتد، شکل می دهیم و از آن شکل می گیریم. برای حفظ اینترنتی که بهترین منافع ممکن را به جهان عرضه می کند، ما باید در بارۀ اصولی که ما را رهنمون می شوند، چه قوانینی باید وجود داشته باشند و چه قوانینی از بین بروند و چرا، چه رفتارهایی باید مورد تشویق قرار بگیرند و چه رفتارهایی منع شوند و چگونه، یک بحث جدی داشته باشیم.

هدف این نیست که بیش از آنچه باید به مردم در مورد چگونگی استفاده از میدان های عمومی -- چه میدان تحریر و چه میدان تایمز -- بگوییم، به آنان در بارۀ چگونگی استفاده از اینترنت بگوییم. ارزش این فضاها از تنوع فعالیت هایی که مردم می توانند در آنها انجام دهند، سرچشمه می گیرد -- از جمع شدن برای فروش سبزیجات تا داشتن یک گفتگوی خصوصی. این فضاها امکاناتی باز و آزاد به مردم ارائه می کنند و اینترنت نیز چنین است. اینترنت در خدمت هیچ برنامۀ خاصی نیست و نباید هم این گونه باشد. اما اگر قرار است مردم جهان همه روزه به شکل آنلاین گردهم آیند و به تجربه ای ایمن و سازنده داشته باشند، ما باید به دیدگاهی مشترک دست یابیم که ما را راهنمایی کند.

یک سال پیش، من با خواستار شدن یک تعهد جهانی به آزادی اینترنت به منظور محافظت از حقوق بشر به شکل آنلاین، نقطۀ آغازی برای این دیدگاه ارائه کردم. حقوق افراد برای بیان آزادانۀ عقاید خود، درخواست از رهبرانشان و عبادت بر اساس باورهای خود -- این حقوق جهانی هستند، چه در یک میدان عمومی شهر اعمال شوند و چه در یک وبلاگ شخصی. آزادی تجمعات و تشکل ها در فضای مجازی نیز مصداق دارد. در زمان ما، احتمال اینکه مردم برای پی گیری منافع مشترک به شکل آنلاین گردهم آیند بیشتر از این است که یکدیگر را در کلیسا یا تالار اجتماعات ملاقات کنند.

آزادی های بیان، تجمع و تشکل ها به شکل آنلاین در کنار هم چیزی را تشکیل می دهند که من آزادی برقراری ارتباط نامیده ام. ایالات متحده از این آزادی برای مردم همۀ نقاط جهان پشتیبانی می کند و ما از دیگر کشورها نیز خواسته ایم که چنین باشند، زیرا ما می خواهیم مردم فرصت استفاده از این آزادی را داشته باشند. ما همچنین از افزایش تعداد افرادی که به اینترنت دسترسی دارند حمایت می کنیم. و از آنجا که اینترنت باید برای حفظ ارزش خود درست و با رعایت مساوات کار کند، ما از نظام چند-سهامی که امروز اینترنت را مدیریت می کند، پشتیبانی می کنیم؛ نظامی که با وجود تمامی اقدامات اختلال آفرین در سراسر شبکه ها، مرزها و مناطق مختلف توانسته اینترنت را حفظ کند و پابرجا نگه دارد.

در طول سال گذشته و از هنگام سخنرانی من، مردم سراسر جهان به استفاده از اینترنت برای حل مسائل مشترک و افشای فساد عمومی ادامه داده اند، از مردم روسیه که آتش سوزی های جنگل های این کشور را به شکل آنلاین پی گیری کردند و تیم های آتش نشانی داوطلبانه را سازمان دادند تا کودکان سوریه که از فیس بوک برای افشای سوء رفتار معلم های خود استفاده کردند تا کارزار اینترنتی در چین که به پدران و مادران برای  پیدا کردن  فرزندان گم شدۀ یاری می دهد.

در همان حال، اینترنت همچنان به روش های بی شماری نیز محدود می شود. در چین، دولت محتوای تارنماها را سانسور می کند و تقاضاهای جستجو را به صفحات اشتباه می فرستد. در برمه، تارنماهای خبری مستقل از طریق روش عدم ارائۀ خدمات از کار افتاده اند. در کوبا، دولت تلاش می کند که یک شبکۀ داخلی ملی ایجاد کند و در همان حال، به شهروندان اجازه نمی دهد به شبکۀ جهانی اینترنت دسترسی داشته باشند. در ویتنام، وبلاگ نویس های منتقد دولت بازداشت می شوند و مورد سوء رفتار قرار می گیرند. در ایران، مقامات تارنماهای گروه ها و رسانه های مخالف را مسدود می کنند، شبکه های اجتماعی را هدف قرار می دهند و اطلاعات شناسایی هویت را در بارۀ مردم خود برای تعقیب آنها می دزدند.

این رفتارها چشم اندازی پیچیده و آمادۀ اشتعال را بازتاب می دهند که قطعاً در سال های آینده و با استفادۀ میلیاردها انسان دیگر از اینترنت، پیچیده تر و حساس تر خواهد شد. تصمیم هایی که ما امروز می گیریم، چهره و ساز و کار اینترنت را در آینده مشخص می کنند. صاحبان کسب وسرمایه باید تصمیم بگیرند که در شرایطی که آزادی اینترنت محدود است، آیا و چگونه می خواهند وارد بازار شوند. مردم باید تصمیم بگیرند که در شرایط آنلاین چه رفتاری داشته باشند، چه اطلاعاتی را با چه کسی به اشتراک بگذارند، چه دیدگاه هایی را مطرح کنند و چگونه آنها را مطرح کنند. دولت ها باید تصمیم بگیرند که به تعهدات خود جهت محافظت از آزادی بیان، تجمع و تشکل ها پایبندی نشان دهند.

برای ایالات متحده، تصمیم کاملاً روشن است. در خصوص آزادی اینترنت، ما خود را در طرف آزادی قرار می دهیم. حال، ما می پذیریم که اینترنتِ آزاد و باز چالش هایی نیز به دنبال خواهد داشت و نیازمند قوانین بنیادی در جهت محافظت از کاربران در برابر سوء رفتار و آسیب است. و آزادی اینترنت، مانند همۀ آزادی ها، تنش ها را افزایش می دهد. اما ما بر این باوریم که منافع آن بسیار بیشتر از هزینه های آن است.

و امروز، من می خواهم در مورد چالش های متعددی صحبت کنم که ما باید در تلاش برای محافظت و دفاع از اینترنت آزاد و باز با آنها مقابله کنیم. حال، من اولین کسی هستم که می گویم نه من و نه ایالات متحده تمامی پاسخ ها را در اختیار نداریم. ما حتی مطمئن نیستیم که همۀ پرسش ها را نیز می دانیم. ولی ما به طرح سؤال ها، کمک به آغاز بحث و دفاع نه تنها از اصول جهانی، بلکه از منافع مردم خود و شرکای خود متعهد شده ایم.

اولین چالش، رسیدن به آزادی و امنیت به همراه یکدیگر است. آزادی و امنیت اغلب به عنوان مفاهیمی برابر و مخالف ارائه می شوند؛ هر چه از یکی بیشتر داشته باشید، از دیگری کمتر خواهید داشت. در حقیقت، من فکر می کنم که هر یک از این دو مفهوم حضور دیگری را ممکن می سازد. بدون امنیت، آزادی آسیب پذیر و بدون آزادی، امنیت سرکوبگر می شود. چالش موجود یافتن میزان مناسب از این دو مفهوم است: امنیت کافی برای ممکن ساختن آزادی های ما، اما نه آنقدر زیاد یا آنقدر کم که آزادی ها را به خطر بیاندازد.

یافتن مقیاس مناسب برای اینترنت امری حیاتی است، زیرا ویژگی هایی که درتبدیل  اینترنت به نیرویی برای پیشرفت خارق العاده تبدیل تأثیر اساسی دارند – باز بودن آن، تأثیرتعادل بخش آن و دسترسی و سرعت آن -- می توانند سوء رفتار و اعمال مجرمانه را در ابعاد فوق العاده ای میسر سازند. تروریست ها و گروه های افراط گرا از اینترنت برای عضوگیری، برنامه ریزی و اجرای حملات خود استفاده می کنند. قاچاقچیان انسان نیز برای یافتن و فریب دادن قربانیان خود به سوی برده داری نوین اینترنت را مورد استفاده قرار می دهند. هرزه نگاران با به کار گرفتن کودکان از اینترنت برای بهره برداری از کودکان استفاده می کنند. هَکِرها نیز به صفحه های مؤسسات مالی، شبکه های تلفن همراه و حساب های ایمیل های شخصی افراد نفوذ می کنند.

بنابراین، ما برای مبارزه با این تهدیدها و انواع دیگر آنها، بدون محدودیت آزادی اینترنت که مهم ترین کیفیت آن است، به راهبردهای موفقیت آمیزی نیاز داریم. ایالات متحده به شدت مجرمان و تروریست های آنلاین را ردیابی و از فعالیت آنها جلوگیری می کند. ما در مورد امنیت سایبری ملت خود سرمایه گذاری می کنیم تا هم از اتفاقات سایبری پیش گیری کنیم و هم تأثیر آنها را کاهش دهیم. ما برای مبارزه با جرائم فراملی در فضای مجازی با کشورهای دیگر نیز همکاری می کنیم. دولت ایالات متحده در کمک به کشورهای دیگر در ساختن ظرفیت قوای انتظامی خود، سرمایه گذاری می کند. ما کنوانسیون جرائم اینترنتی بوداپست را نیز به تصویب رسانده ایم که گام هایی را که کشورها باید در جهت حصول اطمینان از اینکه اینترنت مورد سوء استفادۀ مجرمان و تروریست ها قرار نمی گیرد، ارائه می کند و در همان حال از آزادی های شهروندان خود نیز محافظت می کنیم.

در تلاش قدرتمندمان برای پیش گیری از حملات یا دستگیری مجرمان، ما به تعهد خود به حقوق بشر و آزادی های اساسی نیز پایبند می مانیم. ایالات متحده مصمم است تروریسم  و فعالیت های مجرمانه را چه در دنیای مجازی و چه در جهان واقعی متوقف کند و در هر دو حوزه، ما متعهد به پی گیری این اهداف بر اساس قوانین و ارزش های خود هستیم.

حال، دیگران رویکری دیگری را برگزیده اند. از امنیت معمولاً به عنوان توجیهی برای سرکوب خشونت آمیز آزادی ها یاد می شود. حال، این شیوه در دوران دیجیتال چیز جدیدی نیست، اما در شرایطی که اینترنت توان و ظرفیت بیشتری برای ردیابی و مجازات فعالان حقوق بشر و مخالفان سیاسی در اختیار دولت ها قرار داده است، اهمیت جدیدی پیدا کرده است. ادعای دولت هایی که وبلاگ نویسان را دستگیر، در فعالیت های صلح آمیز شهروندان خود ایجاد اختلال و دسترسی آنها به اینترنت را محدود می کنند شاید این باشد که به دنبال امنیت هستند. در حقیقت، شاید آنها واقعاً همین قصد را با تعاریف خود داشته باشند. اما آنها راه اشتباهی را در پیش گرفته اند. آنان که آزادی اینترنتی را محدود می کنند شاید بتوانند برای مدتی کوتاه از بیان واقعی خواسته های مردم خود جلوگیری کنند، ولی برای همیشه نمی توانند.

دومین چالش، محافظت از شفافیت و حریم خصوصی است. فرهنگ قدرتمند اینترنت در مورد شفافیت از قدرت آن در دسترسی دادن فوری به انواع اطلاعات منشأ می گیرد. اما، اینترنت علاوه بر اینکه یک فضای عمومی است، مجرایی برای ارتباطات خصوصی نیز محسوب می شود. و برای اینکه این شرایط ادامه پیدا کند، ارتباطات خصوصی یا محرمانه در فضای مجازی باید مورد محافظت قرار گیرند. تمامی روش هایی را که مردم و سازمان ها به آن متکی هستند تا برای انجام کارهایشان، ارتباطات محرمانه یا خصوصی خود را حفظ کنند، در نظر بگیرید. صاحبان مشاغل هنگام تولید محصولات جدید، اسناد و مکالمات خود را محرمانه نگه می دارند تا از رقبای خود پیشی بگیرند. روزنامه نگاران نیز جزئیات برخی از منابع خود را محرمانه نگه می دارند تا آنان را در برابر علنی شدن هویت یا اعمال انتقام جویانه علیه آنها محافظت کنند. و دولت ها نیز به ارتباطات محرمانۀ آنلاین اتکاء می کنند. وجود فن آوری های ارتباطی شاید محرمانه نگه داشتن اطلاعات را سخت تر کند، اما نیاز به وجود آن را تغییر نمی دهد.

حال، می دانم که به دلیل ویکی لیکس، محرمانه بودن اطلاعات دولت در طول چند ماه اخیر مورد مناقشه قرار گرفته است، اما از بسیاری جهات این بحثی فاقد اصالت بوده است. در حقیقت، حادثۀ ویکی لیکس با یک سرقت آغاز شد. اسناد دولت ربوده شدند، درست همانگونه که می توانستند از درون یک کیف دستی دزدیده شوند. برخی چنین عقیده دارند که این دزدی قابل توجیه است، زیرا دولت ها مسئولیت دارند که همۀ فعالیت های خود را به شکل باز و در معرض دید همۀ شهروندان انجام دهند. در کمال احترام، من با این موضوع مخالفم. اگر ما قرار بود تمامی مراحل اقدامات خود را علنی کنیم، ایالات متحده نه می توانست امنیت شهروندان خود را حفظ کند و نه آرمان حقوق بشر و دموکراسی را در سراسر جهان ترویج دهد. ارتباط محرمانه این فرصت را در اختیار دولت ما می گذارد که کارهایی را به انجام برساند که در غیر آن صورت نمی توانست انجام دهد.

اقدامات ما در مورد کشورهای شوروی سابق در جهت ایمن سازی مواد هسته ای کنترل نشده را در نظر بگیرید. با محرمانه نگه داشتن جزئیات این اقدام، ما احتمال دستیابی تروریست ها و مجرمان به این مواد هسته ای و استفاده از آنها را  در جهت منافع خود کاهش می دهیم. یا محتوای اسنادی را که ویکی لیکس افشا کرد در نظر بگیرید. بدون اظهار عقیده دربارۀ صحت و واقعیت سندی خاص، می توانیم مشاهده کنیم که بسیاری از اطلاعات منتشر شده توسط ویکی لیکس به فعالیت های حقوق بشری انجام شده در سراسر جهان مربوط می شد. دیپلمات های ما با فعالان، روزنامه نگاران و شهروندان همکاری نزدیکی دارند تا سوء رفتارهای دولت های سرکوبگر را به چالش بکشند و این کاری خطرناک است. ویکی لیکس با انتشار اطلاعات دیپلماتیک، مردم را در برابر خطری بزرگتر قرار داد.

محرمانه ماندن اطلاعات برای چنین عملیاتی ، به ویژه در دوران اینترنت که اطلاعات خطرناک را می توان با فشار یک دکمه بر روی صفحۀ کلید به سراسر جهان ارسال کرد، امری ضروری است. البته روشن است که دولت ها نیز مسئولیت دارند که شفاف باشند. ما با تأیید و اجازۀ مردم حکمرانی می کنیم و برای حفظ این تأیید، باید مردم را مطلع نگه داریم. بنابراین، هنگامی که فعالیت های خود را از مردم کتمان می کنیم، باید سنجیده عمل کنیم و باید معیارهای خود را مکرراً مورد بازبینی قرار دهیم تا از دقت و صحت آنها اطمینان داشته باشیم. در ایالات متحده، ما قوانینی را طراحی کرده ایم که تضمین می کنند دولت فعالیت های خود را در معرض اطلاع عموم قرار می دهد و دولت اوباما نیز طرح بی نظیری در جهت آنلاین کردن اطلاعات دولتی، تشویق شهروندان به مشارکت و افزایش کلی شفافیت دولت آغاز کرده است.

توانایی دولت ایالات متحده در محافظت از آمریکا، تضمین آزادی ها و حقوق ملتمان و پشتیبانی از حقوق و آزادی های دیگر کشورها در سراسر جهان به حفظ تعادل بین آنچه در معرض عموم قرار می گیرد و آنچه باید خارج از حیطۀ عمومی حفظ شود، بستگی دارد. وزنه همواره باید به سمت شفافیت متمایل باشد و همیشه چنین خواهد بود، اما متمایل کردن آن به طور کامل به یک سمت، به نفع هیچ کس نیست. اجازه دهید روشن سخن بگویم. من گفتم که حادثۀ ویکی لیکس با یک سرقت آغاز شد، درست همانگونه که می شد اسنادی را از درون یک کیف دستی دزدید. این واقعیت که ویکی لیکس از اینترنت استفاده کرد، دلیل انتقاد ما از اقدامات آن نیست. ویکی لیکس تعهد ما به آزادی اینترنت را به چالش نمی کشد.

و نکتۀ آخر در این مورد: در روزهای پس از درز این اطلاعات گزارش شد که دولت آمریکا به شرکت های خصوصی فشار آورده تا ویکی لیکس را از خدمات خود محروم کنند. این صحت ندارد. حال، برخی سیاستمداران و کارشناسان علناً خواستار قطع رابطۀ شرکت ها با ویکی لیکس شدند، و برخی هم آنها را به این دلیل مورد انتقاد قرار دادند. مسئولان دولتی بخشی از بحث های عمومی کشور ما هستند اما بین ابراز عقیده و رفتار زورگویانه تفاوتی هست. تصمیمات کاری که شرکت های خصوصی ممکن است در راستای تحکیم ارزش ها و سیاست های خود در ارتباط با ویکی لیکس اتخاذ کرده باشند بنا به خواست و دستور دولت اوباما نبوده است.

چالش سوم، دفاع از آزادی بیان همزمان با ترغیب مدارا و مدنیت است. لزومی ندارد که به این جمع بگویم که همه نوع گفتار در اینترنت وجود دارد: دروغ، موهن، فتنه انگیز، مبتکرانه، راست و زیبا.

کثرت نظرها و عقایدی که در اینترنت به چشم می خورد هم ناشی از فضای باز آن است و هم انعکاسی از تنوع بشری ماست. در اینترنت، همه صدا دارند و می توانند ابراز عقیده کنند. و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، حق آزادی بیان را برای همه محفوظ می دارد. اما سخنان ما عواقبی هم به همراه دارند. سخنان آکنده از نفرت و افترا ممکن است باعث ایجاد خصومت، تعمیق اختلافات، و تحریک خشونت شوند. این قدرت در اینترنت دوچندان است. گفتار تععصب اغلب تقویت و پخش می شود و پس گرفتن آن غیر ممکن است. البته، اینترنت همچنین فضای منحصر به فردی را فراهم می آورد که انسان ها می توانند در آن از اختلافات بگذرند و اعتماد و درک متقابل ایجاد کنند.

برخی ها معتقدند که برای تشویق تساهل، برخی عقاید آکنده از نفرت باید توسط دولت ها خاموش شوند. ما معتقدیم که اقداماتی که در جهت محدود سازی گفتار صورت می گیرد به ندرت موفق می شوند و اغلب به بهانه ای برای نقض آزادی بیان تبدیل می گردند. در عوض، همانطور که تاریخ بارها و بارها ثابت کرده است، پاسخ بهتری به گفتار موهن گفتار بیشتر است. مردم می توانند و باید در برابر عدم بردباری و نفرت اعتراض کنند. با به بحث گذاشتن نظرها، آنهایی که اعتبار دارند تقویت می شوند و افکار ضعیف و بی اصالت هم، شاید نه بلافاصله، اما سرانجام کم رنگ می شوند.

حال، اینطور نیست که این رویکرد هر اندیشۀ آکنده از نفرت را بی اعتبار کند یا هر متعصب و مرتجعی را متقاعد کند که عقیدۀ خود را تغییر دهد. ولی ما، به عنوان یک جامعه، تشخیص داده ایم که این رویکرد به مراتب از هر رویکرد دیگری مؤثرتر است. خط زدن نوشته، مسدود کردن محتوی، دستگیر کردن ناطق – این اعمال کلام را سرکوب می کند اما دستشان به اندیشه های زیربنایی نمی رسد. این اعمال فقط افراد صاحب این اندیشه ها را به حاشیه می رانند که در آنجا اعتقادات آنها بدون هیچ چالشی عمیق تر می شود.

در تابستان گذشته، هانا روزنتال، فرستادۀ ویژه آمریکا در رصد و مبارزه با یهودستیزی، به همراه جمعی از امامان و رهبران مسلمان آمریکا به داکا و آشویتز سفر کرد. بسیاری از آنها تا پیش از آن منکر وجود هولوکاست بودند و هیچیک انکار هولوکاست را تقبیح نکرده بودند. ولی با بازدید از اردوگاه های کار اجباری این تمایل را از خود نشان دادند که دیدگاه دیگری را مد نظر قرار دهند. و این سفر واقعاً تأثیر داشت. آنها باهم نماز خواندند و پیام هایی از صلح و دوستی را امضا کردند و بسیاری از این پیام های ثبت شده در دفتر یازدید کنندگان به زبان عربی است. در پایان سفر، آنها بیانیه ای که در محکومیت بدون تردید انکار هولوکاست و کلیۀ اشکال دیگر یهودستیزی را که نوشته و امضا کرده بودند قرائت کردند.

ایجاد عرصه برای  اندیشه ها مؤثر واقع شد. این رهبران نه به خاطر موضع قبلی شان دستگیر و نه وادار به سکوت شد بودند. مساجد آنها تعطیل نشده بود. دولت آنها را با زور وادار نکرد. این دیگران بودند که با حقایق با آنها روبرو شدند. و از طریق گفتار دیگران بود که با گفتار آنان برخورد شد.

ایالات متحده بر اساس اصول حاکمیت قانون و تعهدات بین المللی کشور محدودیتی برای برخی انواع گفتار قایل نمی شود. ما در مورد تهمت و افترا، تخریب، و گفتاری که به خشونت قریب الوقوع دامن می زند مقرراتی داریم. این مقررات را با شفافیت اجرا می کنیم و شهروندان حق دارند نسبت به نحوۀ اجرای آنها اعتراض کنند. و ما گفتار را محدود نمی کنیم، حتی اگر برای اکثریت مردم اهانت آمیز باشد. چون به هر حال، تاریخ مملو از نمونه هایی از اندیشه هاییست که به دلایلی که امروز به اعتقاد ما غلط است ممنوع اعلام شد. مردم به خاطر انکار حق خدادادی پادشاهان، یا حمایت از حقوق برابر صرفنظر از نژاد، جنسیت یا دین مورد مجازات قرار می گرفتند. این محدودیت ها ممکن است دیدگاه غالب آن دوران را منعکس می کردند و صورت هایی از این محدودیت ها هنوز در گوشه و کنار جهان برقرارند.

ولی تا آنجایی که به گفتار آنلاین مربوط می شود، ایالات متحده ترجیح داده از اصولی که در طول زمان با موفقیت آزموده شده اند خارج نشود. ما از مردم خود مصراً می خواهیم که با نزاکت و اصول مدنیت سخن بگویند، و به قدرت و بردی که سخنان آنها می توانند در فضای اینترنت داشته باشند توجه کنند. ما در کشور خودمان شاهد موارد دلخراشی بوده ایم که زورگویی آنلاین چه عواقب هولناکی می تواند داشته باشد. آن دسته از ما که در دولت هستیم باید در لحنی که به کار می بریم و اندیشه هایی که مدافع آنها هستیم سرمشق دیگران باشیم. اما رهبری به این معنی دیگری هم دارد که عبارتست از توانمندسازی مردم برای اینکه برای خودشان تصمیم بگیرند تا اینکه مداخله کردن و گرفتن حق انتخاب از مردم. ما آزادی سخن را با قدرت قانون محفوظ می داریم و برای غلبه بر نفرت به قدرت منطق متوسل می شویم.

حال، پیشبرد همزمان این سه اصل بزرگ همواره کار آسانی نیست. آنها باعث ایجاد تنش می شوند و چالش هایی به وجود می آورند. اما لازم نیست که از بین آنها یکی را انتخاب یا حذف کنیم. آزادی و امنیت، شفافیت و محرمانگی، آزادی بیان و مدارا – اینها ارکان جامعه آزاد، باز و امن و همچنین اینترنت آزاد، باز و امن را تشکیل می دهند که حقوق بشر جهانشمول در آن رعایت شده و فضای لازم را برای پیشرفت و بهروزی بیشتر در دراز مدت را فراهم می آورد.

حال، برخی کشورها رویکرد دیگری را در پیش گرفته اند؛ حقوق مردم در استفاده از اینترنت را محدود می سازند و فعالیت های مختلف – گفتگوی اقتصادی، بحث سیاسی، بیان مذهبی و تعامل اجتماعی – را به طور دائم از یکدیگر جدا می کنند. می خواهند آنچه را مطابق میلشان است حفظ و آنچه را مطابق میلشان نیست خاموش کنند. اما این کار آسان نیست. موتورهای جستجو کسب و کارها را به مشتریان جدید وصل می کنند و به دلیل ساماندهی و ارائۀ خبر و اطلاعات، کاربران را هم جذب می کنند. تارنماهای شبکه های اجتماعی فقط جایی نیستند که دوستان عکس های خود را به اشتراک می گذارند؛ آنها همچنین دیدگاه های سیاسی خود را مطرح می کنند و برای آرمان های اجتماعی جلب حمایت می کنند و برای همکاری در فرصت های کاری جدید با افراد حرفه ای ارتباط برقرار می سازند.

موانعی که اینترنت را تقسیم می کنند، مطالب سیاسی را مسدود ، یا انواع گسترده ای از بیان را ممنوع می کنند، یا برخی اجتماعات مسالمت آمیز را مجاز و برخی دیگر را منع می کنند، یا با ارعاب مردم مانع بیان اندیشه ها می شوند، ایجاد این موانع به مراتب آسان تر از حفظ آنهاست. نه فقط به این دلیل که انسان ها با ابتکار و خلاقیت راه هایی برای دور زدن و عبور از آنها پیدا می کنند؛ بلکه به این دلیل که اینترنت اقتصادی و اینترنت اجتماعی و اینترنت سیاسی وجود ندارد؛ آنچه هست فقط اینترنت است. و حفظ موانعی که هدف آنها تغییر این واقعیت است هزینه های مختلفی را در بر دارد – هزینه های اخلاقی، سیاسی، و اقتصادی. کشورها ممکن است بتوانند برای مدتی از پس این هزینه ها بر آیند ولی به عقیدۀ ما، این امر در دراز مدت پایدار نیست. باز بودن برای کار اما بسته بودن برای آزادی بیان از لحاظ فرصت هزینه هایی در بر دارد – هزینه هایی برای نظام آموزشی کشور، ثبات سیاسی، پویایی اجتماعی، و ظرفیت اقتصادی.

کشورها هنگامی که آزادی اینترنت را محدود می کنند، در واقع محدودیت هایی را برای آیندۀ اقتصادی خود قایل می شوند. جوانان آنها از دسترسی کامل به گفتگوها و بحث های جاری در جهان محرومند یا در معرض آن نوع پرسشگری آزادی قرار نمی گیرند که باعث می شود روش های قدیمی زیر سؤال برود و روش های جدید اختراع شود. و منع انتقاد از مسئولان باعث آسیب پذیری بیشتر دولت ها در برابر فساد می شود که این خود ناهنجاری های اقتصادی ای را با آثار بلند مدت به دنبال دارد. آزادی فکر و رفتار متعادل  که حاکمیت قانون فراهم می آورد بخشی از نیروهای محرک اقتصادهای مبتنی بر ابتکار و نوآوری هستند.

پس باعث تعجب نیست که شورای تجارت اروپا و آمریکا، که گروهی متشکل از بیش از 70 شرکت است، در هفتۀ گذشته بیانیۀ علنی قاطعانه ای را در حمایت از آزادی اینترنت صادر کرده باشد. اگر در کشورهایی با سیاست های شدید سانسور و مراقبت سرمایه گذاری کنید، ممکن است تارنمای شما بدون هشدار قبلی تعطیل شود، سرورهای شما توسط دولت هک شوند، طرح های شما به سرقت بروند، یا اینکه کارکنان شما به دلیل عدم پیروی از دستوری که انگیزۀ آن سیاسی است به بازداشت یا اخراج تهدید شوند. زمانی فرا می رسد که خطرهایی که برای کسب و کار و شخص شما وجود دارد از منافع بالقوه به ویژه در شرایطی که در بازارهای دیگری هم فرصت وجود داشته باشد، بیشتر می شوند.

حال، برخی هستند که به چند کشور و به ویژه چین به عنوان موارد استثنایی اشاره می کنند؛ کشورهایی که سانسور اینترنت شدید و رشد اقتصادی قدرتمند است. واضح است که بسیاری از شرکت ها حاضرند به خاطر دسترسی به این بازارها، سیاست های محدودگر اینترنت را تحمل کنند و این دولت ها ممکن است در کوتاه مدت، و حتی در میان مدت، در حفظ اینترنت بخش بخش شده موفق شوند. اما این محدودیت ها هزینه های بلند مدتی را به دنبال خواهند داشت که روزی به طوقی تبدیل می شوند که جلوی رشد و توسعه را می گیرد.

هزینه های سیاسی هم وجود دارد. کشور تونس را در نظر بگیرید، که فعالیت اقتصادی آنلاین بخش مهمی از روابط این کشو با اروپا را تشکیل می داد و سانسور اینترنتی هم در عین حال با چین و ایران هم سطح بود، تلاش تونس برای جدا کردن اینترنت اقتصادی از اینترنت "هر چیز دیگر" حفظ شدنی و پایدار نبود. مردم و به ویژه جوانان راه هایی را برای استفاده از فناوری های اتصال به منظور ساماندهی و در میان گذاشتن شکایات خود یافتند که همانطور که می دانیم در آغاز جنبشی که به تحولات انقلابی منتهی شد نقش داشت. در سوریه هم، دولت سعی دارد از یک تناقض غیر قابل عبور عبور کند. این دولت در هفتۀ گذشته ممنوعیت فیس بوک و یوتوب را برای اولین بار پس از سه سال لغو کرد و دیروز، یک دختر نوجوان را به خاطر عقاید سیاسی ابراز شده در وبلاگ شخصی اش به اتهام جاسوسی به پنج سال حبس محکوم کردند.

این نیز پایدار نمی تواند باشد. تقاضای دسترسی به سکوها و صحنه های مختلف بیان تا زمانی که استفاده از آنها شما را به زندان می اندازد نمی تواند برآورده شود. به عقیدۀ ما، دولت هایی که موانعی را بر سر راه آزادی اینترنت– چه به صورت فیلترهای فنی، یا رژیم های سانسوری، یا حمله به آنهایی که به حق آزادی بیان و تجمع آنلاین خود عمل می کنند – ایجاد کرده اند، سرانجام خود را محصور شده می یابند. آنها با معضل و دوراهی دیکتاتورها مواجه می شوند و باید بین اینکه بگذارند دیوارها فرو ریزند یا پرداختن هزینۀ افراشته نگاه داشتن آنها یکی را انتخاب کنند، که این خود هم به معنی شرط بندی دوباره روی دست بازنده با متوسل شدن به سرکوب بیشتر است و هم از دست دادن فرصت های بیشتر با جا ماندن از محروم شدن از ایده هایی که مسدود شده و انسان هایی که ناپدید شده اند.

به جای آن، من از همۀ کشورهای جهان دعوت می کنم در این شرط بندی با ما همراه شوند؛ این شرط بندی که باز بودن اینترنت به قدرت و رفاه بیشتر کشورها منجر می شود. این اساساً همان شرط بندی آمریکا به مدت بیش از 200 سال گذشته است، که جوامع با فضای باز موجب ماندگارترین پیشرفت ها می شوند، که حاکمیت قانون محکم ترین رکن عدالت و صلح است، که ابتکار و نوآوری در شرایطی رونق دارد که همه نوعی از افکار مطرح و بررسی شود. این شرط بندی روی رایانه یا تلفن همراه نیست. شرط بندی روی انسان هاست. اطمینان داریم که با همراهی آن دسته از شرکایی که در دولت ها و در مردمی که در سرتاسر جهان داریم که با توسل به همان حقوق جهانشمولی که پایۀ جوامع باز هستند همان شرط را می بندند، اینترنت را به عنوان فضایی باز برای همه حفظ خواهیم کرد. و این کار منافع بلند مدتی را برای پیشرفت و بهروزی مشترک ما به دنبال خواهد داشت. آمریکا همچنان به ترویج اینترنتی خواهد پرداخت که حقوق انسان ها در آن محفوظ و فضای آن برای ابتکار باز است، قابلیت عملکرد آن در تمام دنیا یکسان است، به اندازه ای ایمن است که اعتماد مردم را جلب کند، و به اندازه ای مطمئن است که از کار آنها پشتیبانی کند.

در سال گذشته، ما از ظهور ائتلاف جهانی ای از کشورها، شرکت ها، گروه های جامعه مدنی، و فعالان دیجیتال استقبال کرده ایم که خواهان پیشبرد این اهداف هستند. شرکای قدرتمندی را در چندین دولت در سرتاسر جهان یافته ایم و شاهد فعالیت امیدبخش طرح شبکۀ جهانی بوده ایم که شرکت ها، دانشگاهیان، و سازمان های غیر دولتی را گردهم می آورد تا برای حل چالش های موجود همکاری کنند؛ چالش هایی مانند چگونگی برخورد با درخواست های دولت ها برای اعمال سانسور یا چگونگی تصمیم گیری در مورد فروش فناوری هایی که می توان از آنها برای نقض حقوق انسان ها استفاده کرد، یا چگونگی برخورد با مسائل حریم خصوصی در چارچوب پردازش ابری. در حالی که ما برای پیشبرد این آرمان مشترک تلاش می کنیم، به شرکای  قدرتمندی در میان شرکتهای بزرگ احتیاج داریم که نسبت به آزادی اینترنت تعهدی اصولی و معنی داری را اعلام کرده اند.

ما توجه داریم که آزادی های اینترنتی برای اینکه واقعی و معنی دار باشند باید وارد عرصۀ فعالیت دنیای واقعی شوند. به همین دلیل است که از طریق طرح جامعۀ مدنی 2.0، سازمان های غیر دولتی و فعالان را با فناوری ها و آموزش هایی در ارتباط قرار می دهیم که اثربخشی آنها را دوچندان می کند. ما همچنین به پیگیری گفتگوهایمان با مردم در سرتاسر جهان متعهد هستیم. در هفتۀ گذشته، پیام های توییتر به زبان های عربی و فارسی را آغاز کردیم که این علاوه بر زبان های فرانسه و اسپانیولی است. پیام های مشابهی را به زبان های چینی، روسی، و هندی را نیز آغاز خواهیم کرد. این به ما امکان می دهد تا در هرکجا که اتصالی باشد که به دست دولت ها مسدود نشود با مردم گفتگوی دو طرفه داشته باشیم.

تعهد ما نسبت به آزادی اینترنت، تعهد نسبت به حقوق انسان هاست که آن را در عمل انجام می دهیم. رصد کردن و واکنش به خطرهایی که آزادی اینترنت را تهدید می کنند به بخشی از کار روزمرۀ دیپلمات ها و کارشناسان توسعه ای ما تبدیل شده است. آنها در سفارتخانه ها و نمایندگی های ما در سرتاسر جهان برای پیشبرد آزادی اینترنت فعالیت می کنند. آمریکا همچنان به انسان ها در فضاهای سرکوبگراینترنتی کمک می کند تا فیلترها را دور بزنند، و یک قدم جلوتر از سانسورچی ها، هکرها، و چماقدارانی باشند که به خاطر آنچه در اینترنت می گویند آنها را کتک می زنند یا زندانی می کنند.

در حالی که حقوقی که به دنبال دفاع و حمایت از آنها هستیم واضحند، راه های مختلفی که این حقوق با استفاده از آنها نقض می شوند به طور فزاینده ای پیچیده هستند. می دانم که برخی ما از ما انتقاد کرده اند که چرا همه بودجه را به یک فناوری خاص اختصاص نمی دهیم، ولی ما معتقدیم که هیچ راهکار واحدی در مبارزه با سرکوب اینترنت وجود ندارد. نرم افزاز [اپلیکیشن یا برنامه] خاصی برای این کار وجود ندارد. (خنده.) کار را شروع کنید. (خنده.) و ما به فراخور، رویکرد جامع و مبتکرانه ای را در پبش گرفته ایم که فناوری مورد نیاز دیپلماسی ما را تأمین می کند: شبکه های امن توزیع ابزار، و پشتیبانی مستقیم از آنهایی که در خطوط مقدم قرار دارند.

در سه سال اخیر، از طریق یک فرایند باز مشتمل بر ارزیابی درون سازمانی کارشناسان فنی و سیاستگذاری، اهدائیه های رقابتی به ارزش بیش از 20 میلیون دلار پرداخت کرده ایم که هدف آنها پشتیبانی از گروه بالنده ای از متخصصان فنی و فعالانی بود که در پیشرفته ترین مراحل مبارزه با سرکوب در اینترنت فعالیت دارند. در سال جاری، این مبلغ را به بیش از 25 میلیون دلار بودجه بیشتر افزایش می دهیم. شرایط را تحت نظر داریم؛ با فعالان عرصۀ دیجیتال در مورد زمینه هایی که در آن به کمک احتیاج دارند صحبت می کنیم، و رویکرد متنوع و چندگونۀ ما به معنی قابلیت سازگاری با طیف خطرهای مختلفی است که آنها را تهدید می کند. ما از ابزار چندگانه ای پشتیبانی می کنیم تا در صورتی که دولت های سرکوبگر دریافتند که چگونه یکی را هدف قرار دهند، ابزار دیگر در دسترس باشد. و در پیشرفته ترین فناوری سرمایه گذاری می کنیم چون می دانیم که دولت های سرکوبگر دائماً در حال نوآوری شیوه های سرکوب هستند و ما قصد داریم از آنها جلوتر باشیم.

علاوه بر این، با ظرفیت سازی در کشورهای در حال توسعه، پشتیبانی از معیارهای باز و با قابلیت کارکرد متقابل، و ارتقای سطح همکاری های بین المللی در واکنش به تهدیدات مجازی، در خط مقدم پیگیری تقویت امنیت مجازی و نوآوری آنلاین ایستاده ایم. لین، معاون وزیر دفاع، دیروز در این مورد سخنرانی داشت. همه این اقدامات ناشی از یک دهه فعالیت برای حفظ اینترنتی است که باز، امن، و مطمئن باشد. و در سال آینده، دولت راهبرد بین المللی فضای مجازی را تکمیل خواهد کرد که مسیر ادامه این کار در آینده را ترسیم می کند.

این موضوع از اولویت های سیاست خارجی ماست و در سال های آینده اهمیت بیشتر و بیشتری پیدا می کند. از این روست که من دفتر مسئول هماهنگی مسائل فضای مجازی را تشکیل دادم که کار آن ارتقای سطح کار ما در زمینۀ امنیت مجازی و دیگر مسائل و تسهیل هماهنگی بین بخش های مختلف وزارت امور خارجه و بین این وزارتخانه و سایر سازمان های دولتی است. کریستوفر پینتر، مدیر ارشد سابق امور امنیت مجازی شورای امنیت ملی با 20 سال تجربه در این رشته را به ریاست این دفتر منصوب کردم.

افزایش چشمگیر شمار کاربران اینترنت در 10 سال اخیر امر خیره کننده ای بوده است. اما این فقط مقدمۀ کار بود. در 20 سال آینده، نزدیک به پنج میلیارد نفر به کاربران شبکه اضافه می شوند. همین کاربران هستند که آینده را تعیین می کنند.

بنا بر این، فعالیت ما با توجه به اهداف بلند مدت صورت می گیرد. برخلاف بسیاری از آنچه در فضای اینترنت واقع می شود، پیشرفت در این جبهه با واحد سال و نه ثانیه اندازه گیری می شود. مسیری که امروز ترسیم می کنیم تعیین کننده آن است که نسل های بعدی ما از فرصت تجربه آزادی، امنیت و رفاه یک اینترنت باز و آزاد برخوردار خواهند بود یا نه.

ما در حالی که نگاه به پیشرو  داریم، بگذارید به یاد داشته باشیم که آزادی اینترنت مربوط به یک تک فعالیت خاص آنلاین نیست. آزادی اینترنت یعنی اینکه اینترنت باید فضایی باشد که همه نوع فعالیت در آن صورت گیرد؛ از کارزارهای پیشگامانه بزرگ تاریخی گرفته تا اعمال کوچک و عادی روزمره زندگی انسان ها.

ما می خواهیم اینترنت را باز و آزاد نگاه داریم؛ برای معترضی که از رسانه های اجتماعی برای سازماندهی راهپیمایی در مصر استفاده می کند، برای دانشجویی که عکس های نیم سال تحصیلی خارج خود را با ایمیل برای خانواده اش ارسال می کند، برای وکیلی که در ویتنام برای افشای فساد وبلاگ می نویسد، برای نوجوانی که در آمریکا مورد زورگویی قرار می گیرد و مأمنی در اینترنت می یابد، برای صاحب کسب و کار کوچکی که در کنیا برای مدیریت درآمدها و سود خود از نظام بانکی آنلاین استفاده می کند، برای فیلسوفی که در چین برای پایان نامۀ خود نشریات علمی مطالعه می کند، برای دانشمندی که در برزیل داده های خود را در زمان واقعی با همکارن خارجی اش به اشتراک می گذارد، و برای برای میلیاردها و میلیاردها تعامل روزمره اینترنتی انسان ها که با عزیزان خود در تماسند، خبرها را پیگیری می کنند، کارشان را انجام می دهند، و در بحث هایی که جهان آنها را شکل می دهند شرکت می کنند.

آزادی اینترنت به معنی دفاع از فضایی است که همه اینها در آن رخ می دهد تا نه فقط امروز برای دانشجویان در اینجا، بلکه فردا برای جانشینان شما و نسل های آینده باقی بماند. این یکی از چالش های بزرگ زمانۀ ماست. ما درگیر تلاش جانانه ای علیه کسانی هستیم که همواره در برابرشان ایستاده ایم، که می خواهند ایجاد اختناق و سرکوب کنند، که نسخه خودشان را از واقعیت مطرح کنند و حرف دیگری را نپذیرند. ما کمک شما را در این مبارزه می طلبیم. این مبارزه به خاطر حقوق بشر، برای آزادی انسان، و برای منزلت انسانی است.

از همه شما متشکرم. (کف زدن.)

پایان