مطبوعات | اطلاع رسانی به شهروندان، تضمين پاسخگويی

14 جون 2008

وظایف مسئول دفتر مطبوعاتی

 

(مقاله زير برگرفته از نشریه وزارت امورخارجه امریکا تحت عنوان "دفتر مطبوعاتی مسئول  "[1] است.)

برای آنکه رئیس کل دفترمطبوعات یا سخنگوی مطبوعاتی بتواند نقشی کارآمد ایفا کند، باید  با آن مقام دولتی که برای وی انجام وظیفه می کند، خواه نخست وزیر باشد، خواه رئیس جمهوری، وزیرباشد، یا رئیس یک مؤسسه، رابطه نزدیکی داشته باشد، رابطه ای که بر پایه احترام متقابل استوار باشد. این سخنگو باید با عقاید مقام مورد نظر آشنا بوده و دسترسی مستقیم به وی داشته باشد. سخنگوی مطبوعاتی باید بتواند سرزده وارده جلسات شده و صحبت مقام مسئول را با دادن خبری فوری قطع کند بدون آنکه مجبور باشد از مسئول برنامه ریزی یا سایرمشاوران کسب اجازه کند. در حالی که این انعطاف پذیری می تواند برنامه ای منظم را بهم ریزد، با این وجود دولتی را منتج می شود که می تواند نسبت به مسائل رسانه ای سریعاَ پاسخگو باشد.

رئیس دفتر مطبوعاتی همچنین باید در مراحل تصمیم گیری نیز نقشی داشته باشد تا آنان که سیاستگزاری می کنند از پیامد های اقدامات پیشنهاد شده برروابط عمومی آگاه شوند . در صورتی که رئیس دفتر مطبوعات در جایگاه خود به عنوان سخنگو درروند شکل گیری سیاست گزاری شرکت نداشته باشد، وی در درک ماهیت سیاست ها و تشریح آن برای رسانه ها دچار مشکل خواهد شد.

جونی اینمان[2] ،از اتحادیه ملی رابطین خبری دولت[3] می گوید: "بسیار اهمیت دارد که رابط خبری به عنوان بخشی از تیم تعیین راهبردها عمل کند. اگر یک مقام دولتی در نظر دارد دست به اقدامی بزند، شما باید بدانید که مردم آن اقدام را چگونه تلقی می کنند. بهتر است که رابط خبری پشت میز مذاکره حضور داشته باشد و از ابتدای امر در گفتگو ها شرکت کند تا اینکه خود از موضوع سردر آورد و یا  به دلیل عکس العمل منفی مردم بخاطر آنکه رابط خبری، یعنی کسی که احساست عمومی را درک می کند، در آن مکان حضور نداشته است غافلگیر شود.    

نقش های سخنگوی مطبوعاتی

بنا بر اظهارات استیفن هس[4] ،  کارشناس عالی امور ریاست جمهوری ، پاسخگویی به سؤالات مطبوعات در سطح فدرال در ایالات متحده امریکا تقریباً 50 در صد از وقت یک سخنگوی مطبوعاتی را می گیرد، در حالیکه کسب اطلاع و رسیدگی به امور سازمانی 25 در صد و تهیه مطالب و مرور رویداد ها 25 در صد  دیگر را می گیرد.

اما با نگاهی دقیق تر بر این وظایف چنین استنباط می شود که وظایف یک رئیس  دفتر مطبوعاتی را می توان به ایفای نقش های متعدد تقسیم کرد:

·        انجام وظیفه به عنوان سخنگوی دولت یعنی شخصی که جلسات منظم یا خاصی را برای آگاهی مطبوعات برگزار می کند.

 

·        اداره فعالیت های روزانه دفتر مطبوعاتی.

 

·        کمک به تدوین سیاست های دولت و شکل گیری راهبرد ها به منظورمطلع ساختن رسانه ها و مردم در باره آنها.

·        برنامه ریزی و  مدیریت فعالیت های رسانه ای برای انتشار پیامی منسجم و مستمر.   

 

·        پاسخگویی به  تقاضاهای  مطبوعات.

·        بر گزاری مصاحبه ها و جلسات توجیهی مقامات دولتی با مطبوعات.

·        مشاوره با مقامات و کارکنان دولت پیرامون روابط مطبوعاتی و عکس العمل بالقوه رسانه ها نسبت به سیاست های پیشنهادی.

·        بازبینی نسخه کتبی سخنرانی ها، یا حد اقل مرور سخنرانی ها و پیام آنها.

·        برگزاری مراسمی چون کنفرانس مطبوعاتی.

·        تهیه بیانیه های مطبوعاتی، برگه های اطلاعاتی، و سایر مطالب  .

·         ارتباط با سایر دفاتر مطبوعاتی دولت و یا سر پرست آن دفاتر بعنوان رابط مطبوعاتی.

 

·        تدارک وسیله حمل و نقل و اقامت  در هتل برای نمایندگان مطبوعاتی که از راه دور آمده اند.

·        صدور مدارک مطبوعاتی.

·        نظارت بر نشریات درون و برون سازمانی.

·        ارزشیابی بعد ازپایان مراسم برای آنکه معلوم شود آن مراسم تا چه حد تأثیر مورد نظر را داشته است و تصمیم گیری در این مورد که دفعات بعد چگونه آن مراسم  بهتر برگزار شود.

 نهادینه کردن وظایف رئیس دفتر مطبوعات

در نهادینه کردن موقعیت شغلی سخنگوی مطبوعاتی، اوّلین مسؤلیت برعهده آن مقام دولتی است که سخنگو برای وی انجام وظیفه می کند. مقام مسئول بهمراه سخنگو باید در مورد چگونگی سازماندهی دفتر مطبوعاتی و تعیین وظایف آن تصمیم گیری کنند. در انجام چنین امری مهم، مقام مسئول باید سه تصمیم کلیدی اتخاذ کند:

·        تا چه حد وی مایل است در دسترس مطبوعات قرار گیرد؟

 

·        رابطه سخنگو با دیگر کارکنان دفتر مقام مسئول چگونه خواهد بود؟

·        رابطه میان دفتر مطبوعات و سایر وزارتخانه و سازمانها چگونه خواهد بود؟ این موضوع بخصوص در صورتیکه مقام مسئول رئیس دولت یا وزیر یک وزارتخانه با ادارات تابعه متعدد باشد، بسیار حساس است.

مقام دولتی نیز باید  جزئیات بیشتری از مسائل را در نظر بگیرد:

·         وی باید هر چند وقت یکبار مصاحبه داشته باشد؟

·         معمولاً هر چند وقت یکبارکنفرانس مطبوعاتی بر گزار کند؟

·         آیا سخنگو می تواند از طرف وی صحبت کند؟

·        یا فقط مقام مسئول باید جلسات توجیهی را با نمایندگان مطبوعات بر گزار کند؟بهترین شرایط، آن است که مقام دولتی همیشه برای مطبوعات در دسترس باشد، گهگاه مصاحبه مطبوعاتی بر گزارکند، و همچنین سخنگویی داشته باشد که بتواند از طرف وی صحبت کند. بعنوان مثال، در کاخ سفید، سخنگوی مطبوعاتی هر روز یک جلسه توجیهی تلویزیونی با مطبوعات بر گزار می کند امّا هنگامی که رئیس جمهوری برای گفتگو با مطبوعات شخصاً حضور پیدا می کند، وی دیگر در این مسئولیت ظاهر نمی شود.

·        دی دی مایرز[5]، سخنگوی مطبوعاتی بیل کلینتون رئیس جمهوری اسبق امریکا می گوید: "برای آنکه کار ها بخوبی پیش رود، سخنگوی مطبوعاتی باید همیشه در دسترس مطبوعات باشد، باید کاملاً آگاه باشد، و باید به وظایف مطبوعات در یک حکومت طرفدار مردم سالاری معتقد باش?." وی می گوید: "نمی توانید با فقدان مطبوعاتی آزاد، یک حکومت طرفدار مردم سالاری داشته باشید، و حتی اگر در پاره ای از اوقات بنظر می رسد مطبوعات می توانند تولید مزاحمت کنند، آنهم امری ضروری است. یک سخنگوی مطبوعاتی نیازمند درک مأموریت مطبوعات و همکاری با آنها است."

·        اختیارات و هماهنگی

·        اختیاراتی که رئیس دفتر مطبوعات در رابطه با کارکنان سایر مقامات بلند پایه دولتی از آن بر خوردار است نیز حائز اهمیت است. در میان این مسائل نکات زیر قابل توجه است:

·         آیا رئیس دفتر مطبوعات نقطه آغازین تماس با مطبوعات است، و آیا وی در مورد ارتباط کارکنان با مطبوعات اختیاراتی دارد؟

 

·        آیا سایر ادارت مجازند که بدون مشورت با دفتر مطبوعاتی به سئوالاتی غیر از سئوالات روزمره پاسخ بگویند؟ بعنوان مثال، اگر خبرنگار با اداره برنامه ریزی تماس بگیرد و سئوال ساده ای مطرح کند و مثلاَ زمان بر گزاری یک مراسم را بپرسد، آیا این خبرنگار باید به دفتر مطبوعاتی ارجاع داده شود یا مسئول برنامه ریزی می تواند به آن سئوال پاسخ دهد؟

·        چه کسی باید بیانیه های مطبوعاتی، سخنرانی ها و بیانیه های مربوط به سیاستگزاری دفتر مطبوعات را مرور کند؟

·         آیا سایر کارکنان عالیرتبه، از جمله رئیس ستاد دفتر، باید اختیارات تأیید نهایی این بیانیه ها را داشته باشند؟

 

·         آیا سخنگو به کارکنان عالیرتبه در این اداره دسترسی خواهد داشت؟

 

·        در موردی که اخیراً مشاهده شد، یکی از فرمانداران تازه کار ایالتی امریکا با نادیده گرفتن نیاز برای هماهنگی، در دفتر کار خود آشوبی بپا کرد. رئیس ستاد وی پیامی را در ارتباط با اهداف فرماندار در اختیار مطبوعات قرار می دهد، رئیس سیاستگزاری پیام دوّمی در این رابطه می دهد و سخنگوی مطبوعاتی نیز پیام سوم را ارائه می کند. رسانه ها هرج و مرج پیش آمده را گزارش می کنند و میزان محبوبیت فرماندار بطور ناگهانی تنزل می کند. تنها زمانی که گزارش های مطبوعاتی با اقدامات سایر کارکنان یکپارچه می شود و پیام یکپارچه ای تهیه می شود، پوشش خبری بهبود می یابد و مردم شروع به حمایت از برنامه های فرماندار می کنند.           

 

·        سوزان کینگ[6] دستیار سابق روابط عمومی وزرای کار، و مسکن و شهر سازی امریکا  میگوید: "بدون هماهنگی کار به خوبی پیش نمی رود." کینگ اضافه می کند، "آنچه که در غیاب هماهنگی اتفاق می افتاد، آنست که یک کارمند خواهد گفت من از رئیسم دستور می گیرم - رئیس یکی از بخشهای اداره - و نه رئیس کل سازمان .هر یک از افراد در رده های پایین تر باید این احساس را داشته باشند که از بالا ترین  مقام مسئول حمایت کنند، یا حد اقل تمایل برای این کار را داشته باشند.

بهترین راه آنست که سخنگوی مطبوعاتی کلیه تعاملاتی را که کارکنان با رسانه ها دارند هماهنگ کند. حد اقل یک سخنگوی مطبوعاتی باید فوراَ بفهمد که آیا یکی از کارکنان با مطبوعات تماسی داشته است یا خیر و اگر داشته چه مباحثی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. اگر ترتیبات روشنی در این زمینه وجود نداشته باشد مدیریت پاسخی خواهد داد که همراه با اطلاعات ضد و نقیض خواهد بود و اذهان عمومی  را دچار سردرگمی می کند تا جاییکه آنها اعتماد خود را نسبت به دولت از دست می دهند.

برای یک مقام دولتی و اداره مطبوعات وی،  قانون این است : شگفتی بی شگفتی. و یا در صورت امکان شگفتی در حد اقل ممکن .قانون "شگفتی بی شگفتی " همچنین در رابطه میان اداره دولت مرکزی و سازمانهای دولتی، و همچنین میان یک وزارتخانه و ادارات تابعه آن از اهمیتی حیاتی بر خوردار است. این نکته مهم است که معین شود چگونه فعالیت های دولتی با برنامه کلی ارتباط دولت با رسانه ها مطابقت می کند و نقش سخنگو در این میان چیست. بخش اعظم دستور کار یک دولت از طریق ادارات دولتی و وزارتخانه ها اجرا می شود و خوشبختانه هماهنگی میان آنها حکم فرماست. یکی از مسائل کلیدی میزان کنترلی است که یک مقام دولت مرکزی می خواهد و می تواند در مورد اقدامات اطلاع رسانی سازمانهای دولتی به عموم مردم داشته باشد. این مسئله در مورد عملکرد یک وزارتخانه نسبت به ادارات تابعه آن نیز صادق است. هماهنگی در اغلب ادارات مطبوعات دولت ایالات متحده نقشی کلیدی ایفا می کند. به عنوان مثال، در وزارت خزانه داری امریکا، اداره مرکزی  روابط عمومی وزیر خزانه داری هر هفته تماسی تلفنی به صورت کنفرانس  پیرامون موضوعی خاص با ادارت امور عمومی دفاتر خود بر قرار می کند . در یک تماس مسائل اجرای قانون مورد بحث قرار می گیرد که پنج دفتراجرای قوانین خزانه داری امریکا را شامل می شود؛ و تماسی دیگر دفاتر مالی داخلی خزانه داری را در بر می گیرد.از طریق این تماسهای تلفنی اداره مرکزی روابط عمومی وزارت خزانه داری می تواند مسائل کلیدی را که طی هفته های بعد مورد بحث قرار خواهد گرفت هماهنگ کند  و بر آنها نظارت داشته باشد. همچنین این وزارت خانه دارای سیستم پاسخگویی سریع می باشد به گونه ای که ادارات امور عمومی دفاتر آن می توانند اداره مرکزی روابط عمومی را به هنگام بروزمسائل بحث انگیز در جریان بگذارند. در صورتی که موضوعی دارای ماهیت سیاسی باشد، یکی از دفاتر خزانه داری که مسئولین امورعمومی حرفه ای در آن مشغول به کاراند، اداره امور عمومی وزیر خزانه داری را که کار شناسان امور سیاسی در آن بکار گمارده شده اند،  برای دادن  پاسخ آگاه می سازد.

روابط با سایر ادارات مطبوعات

در میان مسائلی که باید به هنگام ایجاد یک اداره مرکزی مطبوعاتی درآمد نظر قرار گیرد، به موارد زیر نیزباید  توجه شود:

·        رابطه میان دفتر مطبوعات اصلی و هر یک از ادارات اطلاعات عمومی تابع چه خواهد بود؟

 

·        اطلاعات چگونه میان آنها جریان خواهد یافت؟ آیا آنها تماس تلفنی یا ملاقات های هفتگی برگزار خواهند کرد؟ آیا آنها مرتباَ از برنامه های رویداد های آینده به صورت مشترک استفاده خواهند کرد؟

·        آیا سخنگوی کل مطبوعات باید دارای اختیاراتی باشد که سازمانهای دولتی را در بر می گیرد؟

 

·        چه کسی سخنگویان مطبوعاتی را در وزارتخانه ها و سازمانها استخدام می کند؟

·        آیا این شخص بالاترین مقام مطبوعاتی دولت یا رئیس هر یک از این سازمان ها خواهد بود ؟

·        اگر اداره مرکزی مطبوعات استخدام را انجام دهد، سخنگوی دولت بر پیام های تحویل داده شده کنترل خواهد داشت، اما این موضوع در باره رئیس یک وزارتخانه خیلی عجیب خواهد بود. بهترین شرایط وقتی است که همکاری و هماهنگی توأماَ وجود داشته باشد. در این موارد، سخنگویان مطبوعاتی سازمانها اقدامات خود را با سخنگوی اصلی هماهنگ می کنند ولی در عین حال اختیاراتی برای برنامه ریزی و اجرای مراسم درحوزه های خود دارا می باشند.

·        اخباری که بالاترین مقام دولتی از طرف مقامات دولت اعلام می کند  چه خواهد بود؟

·        ادارات تابعه چگونه خود را با استراتژی کلی در مورد رسانه ها مطابقت می دهند؟

·        چه نوع مطالبی از قبیل بیانیه های مطبوعاتی، مصاحبه ها، و برنامه سخنرانی ها باید از سوی اداره مطبوعات دولت مرکزی قبل از توزیع  مورد تأیید قرار گیرد، و این بررسی چگونه انجام می شود ؟

·        چه نوع حوادث یا شرایط خاص در آینده ممکن است برای پیامی که یک مقام دولتی قصد انتشار آن را دارد مانع تراشی کند؟  چه روش هایی برای بدست آوردن اطلاعات از سایر سازمان ها وزارت خانه ها اتخاذ شده است؟ استفاده مشترک ادارات از برنامه ها، برگزاری جلسات برای بحث پیرامون زمان برگزاری مراسم، و استفاده مشترک از پیام ها در مورد مراسم آینده مفید خواهد بود.

 

در یک مورد که همه چیز به اشتباه اتفاق افتاد، سخنگوی مطبوعاتی یکی از فرمانداران ایالتی امریکا اهمیت هماهنگی پیام ها را در روزی که سه رویداد ایالتی بصورت همزمان اجرا می شد درک نکرد: یکی از مقامات دولت ایالتی بر نامه ای را اعلام کرد که از طرف مطبوعات به آن پوشش کلی داده شد؛ مقام دولتی دیگرپروژه جدیدی را اعلام کرد که از سوی مطبوعات کمتر پوشش داده شد؛ و فرمانداربرنامه دیگری را اعلام کرد که اصلاَ پوشش داده نشد. گرچه فرماندار دارای اختیارات تام بود، اما دفتر مطبوعاتی هر یک از این مقامات دولتی  برنامه خود را بطور مستقل اجرا کرد. هیچ گونه ملاقاتی بین کارکنان اداره  مطبوعات انجام نشده بود و در مورد زمان رویداد ها هیچ نوع هماهنگی صورت نگرفته بود ? نتیجه آن شد که بیانیه های مطبوعاتی باهم به رقابت پرداخته  اثر یکدیگر را تضعیف کردند.

در نتیجه، سخنگوی مطبوعاتی فرماندار اقدام به برگزاری جلسات ماهانه با سخنگویان مطبوعاتی ادارات دولتی فرمانداری کرد. هر هفته وی زمان رویداد ها و اطلاعیه های مطبوعاتی مورد نظر را برای ماه بعد دریافت می کرد و یکی از کارکنان را مأمور تهیه  تقویم اصلی از آن برنامه ها کرده بود .هنگامی که سخنگوی مطبوعاتی متوجه می شد دو اطلاعیه عمده برای یک روز تهیه شده است درخواست می کرد که یکی از آنها به تعویق افتد. اگر فرماندار اطلاعیه را برای روز بخصوصی در نظر می گرفت ، هیچ یک از مقامات دولتی مجاز نبودند مراسم مطبوعاتی عمده ای را در آن روز برگزار کنند.  مدیران رسانه ای هماهنگ شدند و فرماندار هم  از رقابت خود با هیئت دولت که بمنظور جلب توجه مطبوعات بود دست کشید.

 

یک سخنگوی مطبوعاتی حداقل باید از سوی مسئولین دفاترمطبوعاتی تابعه پیشاپیش از وقوع مشکلاتی که می توانند درد سرساز باشند و یا هر گونه افشا گری مطلع شود. بهترین شرایط آنستکه سازمانها برای مقامات عالیرتبه دولتی یا وزرا این فرصت را فراهم کنند که  آنها اخبار مثبت را اعلام کنند، و اعلام اخبار بد را خود به عهده بگیرند. 

سخنگوی معتبر

چه مشخصاتی ویژه گی  یک سخنگوی خوب مطبوعاتی است؟

بنابر اظهارات مایک مک کری[7]، سخنگوی پیشین  ریاست جمهوری، سخنگویان مطبوعاتی به "شوخ طبعی، شکیبایی فوق العاده، توانایی صحبت کردن و نوشتن سریع، و طبیعتی سازش ناپذیر در رابطه با حقیقت گویی نیاز دارند ."

وی میگوید " اعتبار تنها دارایی مهم  یک سخنگو است."

استیفن هس در کتا ب "ارتباط دولت/مطبوعات"[8] می نویسد که مسئولین ادارات مطبوعات می گویند آنها به داشتن طاقت فراوان، کنجکاوی، فطرت مفید، حافظه خوب، ادب و نزاکت، خونسردی در شرایط دشوار ،درک روانشناسی انسانی، توانایی پیش بینی و کنترل مأموریت های لجستیکی  نیاز دارند. بعلاوه، اگر سخنگویی بتواند  به سرعت از اطلاعات آگاه شود این نیز مفید خواهد بود. چنین سخنگویی باید توانایی کنترل حوادث غیر قابل پیش بینی، مدیریت همزمان کارهای متعدد، بر خورد با مزاحمت های مداوم و سرعت عمل در نشان دادن واکنش را داشته باشد. سخنگوی مطبوعاتی باید رفتاری متعادل با خبرنگاران داشته باشد - به عبارت دیگر،پارتی بازی نکند. فراتر از اینها، این سخنگو باید از اصول اخلاقی و اصالت والا بر خوردار باشد.برای سخنگوی مطبوعاتی حفاظت از اعتبارخود و اعتبار رئیس خود امری حیاتی است ،برای آنکه یک سخنگوی مطبوعاتی بتواند فردی مفید واقع شود باید اعتماد مطبوعات را به خود جلب کند؛ در صورتیکه پاسخ های سخنگو در گذشته گمراه کننده بوده باشد، نمی تواند این اعتماد را بدست اورد. شیلا تیت[9]، سخنگوی مطبوعاتی سابق می گوید، "تلاش های رسانه ای دولت هنگامی که رسانه ها به سخنگوی مطبوعاتی اعتماد نداشته باشند یا او از جریان اطلاعات در داخل دولت کنار گذشته شده باشد، به جایی نخواهد رسید."

 در سالهای اخیر، نقش سخنگوی مطبوعاتی به دلیل تغییرات سریع اخبار و دسترسی بیست و چهارساعته به آن به مراتب از گذشته دشوار تر شده است. بخشی از این وظیفه آنستکه مشخص شود چه کسی باید تحت چه شرایطی صحبت کند.

جونی اینمان می گوید، "پاره ای از اوقات شما خود باید ببینید که مردم در آن لحظه نیاز به شنیدن چه پیامی دارند و بهترین فرد برای رساندن آن پیام به آنها کیست."  به عنوان مثال وی به حادثه ای که در آن سه نفر کشته  شدند، اشاره میکند. وی میگوید، "پیامی که مردم مایل به شنیدن آن هستند این است که آنها در امان اند و اینکه چنین حادثه ای در مورد آنها اتفاق نخواهد افتاد. مؤثر ترین فرد برای رساندن این پیام، مسلماَ مسئول روابط عمومی نیست بلکه یک افسر پلیس است ، اونیفورم. در هر رویداد ویژه، شما باید به دنبال مؤثرترین رابط خبری باشید."

علاوه بر دادن اطلاعات، سخنگویان مطبوعاتی باید تلاش کنند تا خبرنگاران در حد امکان احساس آرامش کنند.مایک مک کری می گوید، ”بخاطر داشته باشید که نیازهای جسمی وساعتهای طولانی که صرف تهیه گزارش می شود، خبرنگاران را بدخلق می کند. باید سعی کنید تا پاسخگوی نیازهای اولیه خبرنگاران باشید. مطمئن شوید که آنها به غذا ونوشیدنی دسترسی دارند و محیط کار فیزیکی آنها تهیه گزارش را برای آنان تسهیل می کند، و نکته دیگراینکه کار کنان دفترمطبوعاتی دولت با آنها همکاری می کنند."

 

به طور خلاصه، ماهیت شغل سخنگوی مطبوعاتی ایجاد توازن در بسیاری از روابط را  ایجاب می کند  -- با مقام دولتی که او نماینده وی است، با بقیه کارکنان عالیرتبه دولت، با مطبوعات، و با بوروکراسی دائمی، به ویژه اگر وی یک صاحب منصب سیاسی باشد. سخنگوی مطبوعاتی همچنین باید برای رئیس خود زمانی که نیاز است قابل رؤیت بوده و هنگامی که رئیس وی در کانون توجه اصل مطبوعات قرار دارد به حاشیه برود.

 

دی دی مایرز، سخنگوی سابق  ریاست جمهوری می گوید، "مهم ترین چیزی که باید به خاطر داشت این است که گرچه این شغل ممکن است اعصاب خرد کن، مشکل و گاهی دلسرد کننده باشد این وظیفه مسئولین دفاتر مطبوعاتی دولتی است که مطبوعات را در دستیابی به اخبار صحیح یاری کنند."  این موضوع محوراصلی همان چیزی است که مردم سالاری نامیده می شود.

 

مایرزمی گوید، "نظام حکومتی زمانی به خوبی کار می کند که فضا به اندازه کافی برای مطبوعات باز باشد. فضای باز چیزی نیست که کسی از آن واهمه داشته باشد.

 

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟