16 آوريل 2008
Media works under restraints in Georgia
اگر سیاستهای دنیای واقعی ما مثل قصهی شاه پریان میبود. سقوط یک رژیم سرکوبگر و مردم سالاری ممکن است منجر به آزادی مطبوعات شود و باعث شود که شهروندان و جمعیت کشورها جهت گرفتن تصمیمات هم اطلاعات کافی در اختیار داشته باشند. اما دنیای ما دنیای قصهی شاه پریان نیست.
در جمهوری سابق گرجستان، انقلاب صلحآمیز در سال 2003 باعث مرگ و به پایان رسیدن دولت سرکوبگر و فاسد شد. در سالهای بعد، کشورهای قفقاز برای همیشه به سمت پیشرفت حرکت کردند. بلافاصله بعد از آن این انقلاب که به عنوان "انقلاب رز یا گل سرخ" مشهور شد به دولت این قدرت را داد که به عملی کردن اصلاحات شروع کند و با غربیها رابطه برقرار کند. اما اولین درگیریها بین غرب واین انقلاب ظاهر شد و یک هفته قبل از اینکه این مسائل در روزنامه چاپ شود مردم در خیابانها علیه دولت دست به تظاهرات زدند ود ولت را متهم به متحد بودن با روسیه کردند. و رئیس جمهور هم به این مسئله با اعلام کردن حالت اضطراری عکسالعمل نشان داد . و این دستور رئیس جمهور منجر به انحلال تمام سازمانهای خبری خصوصی شد و هفتهها طول کشید و با محکومیت بینالمللی روبرو شد. آزادی مطبوعات 2007 که توسط یک گروه طرفدار آزادی صادر شد جو رسانهها را چنین بیان میکند:
قانون اساسی گرجستان و قانون آن در مورد آزادی بیان، آزادی بیان این کشور را تضمین میکند. اما در سال 2006 دولت شدیداً آزادی مطبوعات را محدود کرد و این محدودیت مطبوعات بصورت فشار مستقیم نبود. گرچه از طرف مقامات دولت بدرفتاری فیزیکی و همچنین سوء استفاده از روزنامه نگاران گزارش شده بود، با این وجود رسانهها و مدیران سعی کردند که به فشار خود علیه روزنامه نگاران جهت حفظ مناسبات خود با مقامات ادامه دهند. در نتیجه روزنامه نگاران شکل خود سانسوری به خود گرفتند.
روزنامه نگار تلویزیون آمریکا و پروفسور کارل از سال 2002 تا 2006 به دفعات جهت تعلیم دادن دانشجویان در بخش روزنامهنگاری به کشورهای خارجی مسافرت کردند. اما ایزووگ کارل ایزووگ ، استاد و کارشناس رسانه های بین المللی ، عضو هئیت علمی دانشگاه دولتی کنت ، دانشکده روزنامه نگاری و ارتباطات اجتماعی تماس خود را با روزنامهنگاران حفظ کرده است: روزنامهنگارانی که یأس و ناامیدی خود را از اینکه انقلاب رز حرفههای آنها را تحت تأثیر قرار داده است.
سال 2001 جمهوری گرجستان کشور ناهمواری برای روزنامهنگاران بود.
در سال 2001 یک گزارش خبری منجر به عکسالعمل شدید مردم شد. نیک تاباتا دزه ، سرپرست "برنامه روستاوی 2" که 26 سال داشت به قتل رسید. بعضی ها معتقدند که این قتل به خاطر تلافی کردن گزارشات او بود.
سانایا سیاستها و عملکرد رئیس جمهور ادوآرد شورنادز را زیر سئوال برد. اما او تنها کسی بود که دولت را به چالش کشید.
آکاکی سرپرست وبنیانگذار برنامه ادعا کرد که پدر او ازمحل کارش ، به خاطر تلافی کردن از گزارشاتی بود که او انجام داده بود اخراج شد. سرپرست برنامه تحقیقگر گفت که تک تک ستادهای برنامها ی او تهدید شده بودند. روزنامه نگاران گفتند که آنها تلفن را برمیداشتند واین حرفها را میشنیدند که "شما فردا خواهید مرد" یا "ما فردا به پدر و مادرتان تجاوز میکنیم."
در سال 2001 تهدید روزنامه نگاران صرفاً کافی نبود. مدیر خبر راستاوی 2 و گوینده خبر نیک ناباتادزه در تمام ایستگاه های خبری از طریق تلفن تهدید شدند. طبق گفتهی ناباتادزه وزیر کشور گرجستان تهدید کرد که نیروهای خود را جهت غارت کردن ایستگاهها به این محل اعزام خواهد کرد اما ناباتادزه با منتشر کردن این تهدید در ا خبار روزانه واکنش نشان داد. اما هفته بعد نظر دولت عوض شد. این بار وزارت امنیت نمایندگانی را جهت بررسی شرایط مالی ایستگاهها به آنجا فرستاد. این بار هم ناباتادزه ی با چاپ کردن این گزارش عکس العمل نشان داد. و به عکاسان دستور داد که دوربینهای خود را آماده کنند. و در ظرف یک دقیقه راستاوی 2 حمله دولت رابه اتاقهای خبر در سرتاسر گرجستان پخش کرد و برای اینکه حمایت خود را نسبت به راستاوی 2 نشان دهد شهروندان به این ایستگاه هجوم آوردند و تمام شب را بیدار ماندند و روز بعد در پارلمان تظاهرات راه انداختند. گرچه روزنامه نگار بودن در گرجستان در آن زمان خطرناک بود ولی به انسان انرژی میداد سپس انقلاب رز پدید آمد و شوارد نادزه از مقام خود استعفا داد. و رهبر طرفداران مردم سالاری میکائیل ساکاشویلی جانشین او شد.
روزنامه نگاران در گرجستان می گویند که رسانه ها در منافع پیروزی "انقلاب رز" سهیم نشدند.
پیروی از خط مشی حزب
دو ایستگاه، و کانال 9، که به طور جدی تلاش میکردند که گزارش درست و مستقیم به مردم ارائه بدهند، بعد از اینکه مدیریت این ایستگاهها عوض شد. شیوهی گزارش اینها هم عوض شد.
از آن موقع ناتیا آبرامیا کشور را ترک کرده است. اما او هشت سال از عمر خود را در گرجستان در زمینهی گزارش گذراند ، علیرغم فضای تهدید آمیز دوره شواردنادزه ، آبرامیا در چنین شرایطی خواستار آزادی بیشتر مطبوعات شد.
در طول "انقلاب رز" قبلی، طبق گفتهی آبرامیا همه جا دم از خودسانسوری میزدند . راستاوی 2، ایستگاهی که یک دفعه شدیداً مقامات دولت را جهت توضیح دادن اقداماتشان زیر سئوال می برد ، به مقامات زنگ زد که از آنها توصیه بخواهد. من شخصاً دیدم که روزنامه نگاران روایتهای خود را در تلفن به مقامات دولت میخواندند اما او معتقد است که اگر روزنامه نگاران با مقامات مشورت نکنند اغلب در گرفتن تصمیمات بزرگ دچار مشکل میشوند.
یک روزنامهنگار قدیمی تحصیل کرده و حرفهای که بنا به دلایل کاری نمیخواست اسمش فاش شود محیط کاری روزنامه نگاران را در یک کلمه تحقیرآمیز توصیف میکند.
روند ویرایشی که او توصیف میکند مثل چیزی به نظر میرسد که مستقیماً از زمانهای شوروی سابق منتقل شده است ما اجازه نداریم که از رئیس جمهور، وزیر اقتصاد ، وزیر دفاع و یا وزیر کشور انتقاد کنیم . فقط موضوعات خوب در باره تشکیلات دولت گزارش داده میشوند.
تولید کنندهی ارشد دیگری که اتاق خبری را ترک کرده است ، تماس خود را با روزنامه نگاران و با تمام ایستگاههای تلویزیون حفظ میکند. او با ناراحتی میگوید این اتفاقی است که افتاده، بنابه دلایل کاری او هم نمیخواست اسمش فاش شود خواست که وضعیت روزنامهنگاران گرجستان را در زمان حال با زمان قبل از انقلاب مقایسه کند.
ناتیا با این امر موافق است و می گوید: خطرات زیادی روزنامه نگاران محلی را درزمینه به زیر سئوال بردن ، نقد و بررسی دولت تهدید می کند.
تلاش جهت ایجاد اختلاف
نینو زوری آش ویلی روزنامه نگار و آلکس همیهش ویراستار در صدد بودند که گزارشهای درست را در اختیار مردم قرار دهند اما زوری آش ویلی در حال حاضر میگوید که این ایستگاه خبری که همیشه موضع خشونت آمیزی نسبت به دولت داشت ، اکنون "چیزی بیش از صدای دولت نیست ".
او فکر نمیکند که شرکت تلویزیون MZE که توسط برادر وزیر امور خارجه خریداری شده بود بتواند به مردم گرجستان خدمت کرده باشد. او از اینکه تعداد روزنامهنگاران از زمان انقلاب رز کاهش یافته است ناامید است. و در سال 2007 با تأمین سرمایه از کمیسیون اروپا زوریآش ویلی و کواتاسیدز شرکت تولید تحقیقات خود را شروع کردند. یافتن مطالب مناسب برای اینها مشکل نبود بلکه تنها مشکل اینها این بود که نمیتوانند کسی را پیدا کنند که این مطالب را پخش کند.
زوریآش ویلی و کواتاسیدز پی بردند که دو گرجستانی بی گناه زندانی شدهاند و براساس دلایل ساختگی توسط جاسوسان امنیتی دولت مورد شکنجه قرار گرفته و محکوم شدند.
تیم روزنامه نگارتنها گروهی نبود که این گزارش را تأیید کرد بلکه بازرس ویژه دولت، مدافع عمومی گرجستان هم این حقایق را تأیید کرد.
سوزار سوباری از کنفرانس خبری خواست که این یافتهها را اعلام کنند. این یک کنفرانس مطبوعاتی عادی بود که انجام شد. تمام میکروفونهای ایستگاه در آنجا بودند. اما آلکس میگوید جالب اینکه در آن روز در بخش خبر عصر هیچ چیزی نبود.اخبار تلویزیون علیرغم اینکه آنها از منابع دولتی آمده بودند نتوانستند یافتههای منفی راگزارش دهند.
زوریآش ویلی و کواتاشیدز با دقت تحقیقات خود را مرور کردند واز مقامات سفارت و رئیس سازمانهای غیر دولتی روزنامهنگاران به تفلیس دعوت شدند. گروه روزنامه نگار تحقیقات کامل خود را به تمام سازمانهای خبری که آن را می خواستند بدون هزینه در اختیار آنها قرار داد. اما هیچ ایستگاه خبری حاضر به پخش این گزارش نمیشد. فن آوری این امکان را برای دولت و شرکتها جهت کنترل ارتباطات (بویژه وقتی که نمیخواهند گزارش دهند) غیر ممکن میسازد.
اما فن آوری این امکان را به روزنامه نگاران میدهد که همان کاری را که روزنامه نگاران قبلی انجام میدادند ، اینجا هم انجام دهند. و این ترکیب فن آوری و پشتکار روزنامهنگاران است که همچنان کاتاشیدزه را نسبت به آینده امیدوار میسازد. او میگوید ما هنوز هم بر آن تلاش هستیم که پیغام دوستی و مودت را به مردم برسانیم و با اطمینان خاطر میگوید روزنامهنگاری هنوز در گرجستان زنده است.
اطلاعات بیشتر در مورد این زندانیان را می توانید در آدرس ذیل بیابید: http://tinyurl.com/2rpo3g
آرائی که در این مقاله بیان شدند ضرورتاً سیاستها و نظریات دولت آمریکا را نشان نمیدهد.