پیش راندن دستاورد های آینده | آموزش و تحصیلات
29 دسامبر 2008
شغل من دوست من شد
من به همه شما که دنبال ادامه تحصيل خود رفتید تبريک می گويم. من نتوانستم اينکار را بکنم. و حالا آرزو می کنم که کاش خودم بيشتر تحصيل کرده بودم. اينکار مرا در تلاش هايم در زمينه موسيقی اين روزها کمک می کرد. اغلب از من سئوال می شود که چرا در حال تغييرهستم، چرا در حال ساختن انواع مختلف موسيقی هستم. اين جمله را از باب ديلان در آهنگ "اشکالی نداره مامان" نقل می کنم: "کسيکه در حال تولد نیست، در حال مردن است." و اين دلیلی است که من در حال تغييرهستم.
من فقط در زندگی ام از يک چيز مطمئن هستم. من می دانستم عاشق انجام دادن چه کاری هستم، و آن چيزی را که به انجامش عشق می ورزیدم انجام دادم. و در اين لحظه در زندگی ام من همچنان به آنچه که انجام می دهم عشق می ورزم. من هرگز برای بدست آوردن پول زیاد اينکار را نکردم. من اينکار را کردم که زندگی ام را بگذرانم. و در اين راه، زندگی کردم. تصور می کنم آنچه را که اينجا دارم می گويم ، این است که شغل من اينک دوست من، سرنوشت من، و عشق بزرگ من شده است. و اينکه مهم نيست که من چه اهداف بزرگ شخصی برای خودم در نظر داشتم، زندگی آمد و ضربه ای محکم به سرم زد و مرا به راه هایی فرستاد که هرگز قصد رفتن به آنها را نداشتم. اما آموختم که خود را به آنها وفق بدهم. من از درسهای عبرت انگیز برای بقاء در راه استحکام بخشیدن به جنبه های مادی زندگی آينده استفاده کردم. يک خط پر ارزش ديگر از برنی تاپين و از دوست خوب خودم التون جان قرض کنم: "من هنوز ايستاده ام." و من هنوز اينجا در لانگ آيلند، جاييکه من در آن متولد شدم، ايستاده ام.
