ایجاد دنیایی با ثبات بیشتر | صلح و امنیت

06 می 2008

نمایش های رسانه ای

نگاهی دقیق بر طراحی فعالیت های تروریستی در رسانه ها

 

گابریل وایمن[1]

 

دکتر گابریل وایمن، دارای درجه دکترا، استاد علوم ارتباطات در دانشگاه حیفا در اسراییل و همچنین استاد دانشکده مطالعات بین المللی، دانشگاه آمریکایی در شهر واشنگتن دی سی است. مقاله وی بر اساس کتاب وی به نام "روانشناسی تروریسم از طریق رسانه" است که با حمایت موسسه  صلح ایالات متحده به چاپ خواهد رسید. وایمن پژوهشگر موسسه صلح بوده است.

 

 

در جامعه مردم سالار واژه "تروریسم" با واژه "رسانه" عجین است . چرا که تروریسم ذاتاً و ماهیتاً سلاحی روانی مبتنی بر گسترش تهدید و ارعاب در سطح جامعه است. به همین دلیل است که تروریسم و رسانه از رابطه هم زیستی برخوردارند.

 

پائول ویلکینسون[2] (1)

 

روانشناسی ترور

از همان روزهای آغازین، ترور دربردارنده بٌعدی روانشناسی جمعی بود. واژه ی ترور از  واژه ی یونانی terrere نشات گرفته و به معنای ترساندن و هراساندن است. درطی انقلاب فرانسه در سال 1793، حکومت رعب و وحشت به قتل عام 17000 نفر در برابر جمع کثیری از مردم و انجام تبلیغات موثر روی آورد تا ترسی از پیش طراحی شده را به وجود هر شهروند معترض منتقل کند.

 

تروریسم نوین را درست مانند هر فعالیت نمایشی از طریق همان ملزومات نمایشی می توان درک کرد: دقت و توجه زیاد در تهیه متن نمایش نامه ، انتخاب نقش ها و بازیگران ، اسباب صحنه  ، نقش گزارى و مدیریت لحظه به لحظه صحنه. و  جهت گیری و برداشت های رسانه ای فعالیت های تروریستی -- درست مانند نمایش های روی صحنه و رقص (بسیار موزون) باله --  توجه ویژه به جزئیات را می طلبد تا موثر باشد و در نظر آید. در این میان قربانی مانند پوسته طبلی است که بر آن می کوبند تا دیگران را به وجد آورند و یا به نحوی از آنها مورد تاثیر قرار دهند. (2)

 

رشد در زمینه استفاده از فرصتهای ایجاد شده توسط فناوری تلاشی از سوی خود تروریست ها بود تا مهارت های ارتباطی خود را بالا ببرند. همانگونه که یکی از تروریستهای هماهنگ کننده عملیات تروریستی بر علیه ورزشکاران اسراییلی در المپیک 1972 مونیخ اعتراف کرده است:

 

" دریافته بودیم که ورزش، دینی معاصر در دنیای غرب است. می دانستیم که مردم آمریکا و انگلستان بجای تماشای مبارزه چند فلسطینی ترجیح می دهند به تماشای واقعه ای ورزشی  بپردازند. پس تصمیم گرفتیم از المپیک آنها یعنی مقدس ترین جشن این دین استفاده کنیم  تا جهان را وادار به توجه به خودمان کنیم. پس قربانیان انسانی مان را تقدیم به خدایان ورزش و تلویزیون کردیم و آنان نیز عبادات ما را پاسخ گفتند. "

 

قوی ترین، وحشیانه ترین و با برنامه ترین اجرای نمایشی "نمایش وحشت" مدرن یعنی حمله11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده بود. در نوامبر همان سال، اسامه بن لادن از انتحاریون  ِحمله به برج های دوقلو به عنوان پیشگامان اسلام نام برد. و باور نمی کرد که آن مردان در واشنگتن و نیو یورک عملاً حرف هایی را زدند که از تمامی حرف هایی که در سراسر دنیا زده می شد پیشی گرفت و کنار زد. عرب و غیر عرب و حتی چینی ها این سخنان را به خوبی درک کردند. (4) اما مهمترین مخاطب  بن لادن مردم آمریکا نبود بلکه ساکنان بلاد مسلمین بود. پوشش خبری رسانه ها و توجه رهبران سیاسی او را به اوج شهرت رساند.

 

برژیت ناکس[3] در تحقیق خود در سال 2003 نشان داد که بن لادن عملاً نشان داد که تروریسم از نظر او در وهله اول ابزاری برای انتقال پیام (یا به گفته او سخنان) است و نتیجه گیری کرد که آمریکایی ها بویژه صدای او را شنیده اند و به پیغام ارتباطی 9/11 او با عکس العمل روانی درست پاسخ داده اند. خدا را شکر که آمریکا سراسر (از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب) درترس و وحشت بسر می برد. (5)

 

ناکس میگوید تروریست ها با حمله سخت و ضربات کاری که بر آمریکا وارد آوردند توانستند از طریق رسانه ها در سطح دنیا روال امور را در دست بگیرند و تظلمات خود را مطرح کنند و دنیا به جای بحث در مرود هزاران قربانی این فاجعه به بحث پیرامون تظلمات و بدبختی های آنان پرداخت. طراحان این واقعه تروریستی احتمالاً به مهمترین هدف رسانه ای خود دست یافته بودند: معرفی خودشان ،  آرمانشان ، مشکلات و معضلاتشان و تقاضاهاشان.

 

هدف هایی هم که انتخاب شده بودند هر یک نمادی از ثروت ، قدرت و میراث آمریکا بود. در کتابچه راهنمائی که در قرارگاه های القائده یافت شده و حتماً هنوز هم یافت می شود شهرت یافتن مقوله مطرحی است. بنابر این به جهادیست ها (جهاد کنندگان) توصیه شده بود که اهدافی را انتخاب بکنند که بار عاطفی بالایی با خود به همراه می کشند مانند مجسمه آزادی نیو یورک ، بیگ بن در لندن و برج ایفل در پاریس. به اعتقاد آنها این عمل شهرت آفرینی فوق العاده ای به همراه خواهد آورد. (6)

 

در کتاب رکورد ها وقایع مربوط به یازده سپتامبر را به عنوان پر بیننده ترین حادثه تروریستی ثبت کرده است و البته این همه مدیون فن آوری اطلاعات می باشد.

 

 

پرورش تروريست

از تاثيرگذارترين تئوری دان های تروریسم مدرن، تئوری كارلوس ماريكلای برزيلی ست. كتاب وی به نام " نيمچه آئين نامه ای در خصوص غيرنظاميان شهري" يكی ازكتب مرجع تروريسم جهانی به شمار می رود. او می نويسد:

 

"ربودن شخصيت های سرشناس هنری، ورزشی و غيره كه هرگز عقايد سياسی بر زبان نرانده اند، می تواند به سوء استفاده تبليغاتی شورش طلبان بينجامد. ...رسانه های جمعی مدرن صرفاً با اعلام اينكه شورش طلبان در حال انجام چه كاری هستند، به اهرمی تبليغاتی برا ی آنان بدل می شوند. جنگ اعصاب و يا جنگ روانی يك شيوه جنگی بر اساس استفاده مستقيم و يا غير مستقيم از رسانه های جمعی ست. ...حمله به بانكها، كمين، فرار از خدمت، ربودن اسلحه، نجات زندانيان، اعدام، آدم ربائی، خرابكاری، تروريسم، و جنگ اعصاب از جمله نتايج همين تبليغات اند. تغيير دادن مسير هواپيماها، حمله به كشتی ها و قطارها توسط غيرنظاميان نيز می توانند از نتايج اينگونه تبليغات باشد."(7)

 

 

  ظهور تروريسم رسانه جمعی محور منجر به تجديد نظر بسياری كارشناسان بر سر مطالعات آنها شده است: " تروريسم را در يك حركت نمادين می توان مانند بسياری ديگر از رسانه های گروهی تحليل كرد كه دارای چهار بخش اساسی ست: انتقال دهنده (تروريست)، گيرنده مورد نظر (هدف)، پيغام (بمبگذاری، كمين)، و عكس العمل (واكنش مخاطبان هدف). (8)

 

  رالف دولينگ با رويكرد به مفهوم "ژانربديعيات" چنين استدلال می كند كه تروريستها متناوباً خود را درگير فعاليتهای بديع می كنند تا رسانه ها مجبور به گزارش آن شوند، اين شيوه هايی است كه بدون آن تروريسم قادر به براوردن اهداف خود نيست. (9)

 

  برخی تروريست ها دست به فعاليتهائی می زنند كه جی بوير بل آن را "ديدنيهای تروريستي" می خواند، فعاليتهائی كه بيشتر می توان آنها را از منظر "رويدادهای رسانه اي" تحليل نمود. برای مثال حملات حزب الله به  اعداف اسرائيلی همواره ضبط می شوند و تحليلگران را وادار می كند می كند كه چنين نتيجه بگيرند: يك واحد تروريستی از چهار عضو تشكيل شده است: عامل ترور، فيلمبردار، صدابردار، و تهيه كننده.

 

  واضح است كه تروريستها در هنگام طرح حملات خود، رسانه ها را نيز بعنوان يك عامل اساسی در نظر می گيرند. آنا هدف، محل و زمان انجام عمليلات خود را با توجه به ارجحيات رسانه ای تعيين می كنند، و سعی می كنند معيارهای با ارزش بودن خبر، جدول زمانی پخش برنامه ها، و ضرب العجل ها را برآورند. آنها ابزارهای بصری مانند فيلم، ويدئوكليپ حملات، و اعتراف گيری از گروگانها، مصاحبه های از پيش ضبط شده، اعلام هماهنگ حملات تروريستی و در عين حال چاپ روزنامه و مجلات حرفه ای، و انتشار اخبار ويدئوئی را جعل و توليد می كنند.

 

 

  تروريستهای مدرن با تبليغات خود كه در ظاهر مبدل اخبار ارائه می شوند، بصورت مستقيم و غير مستقيم خوراك خبری رسانه ها را  تامين می كنند. آنها همچنين پوشش خيری آنها را نيز نظارت می كنند و كار خبرنگاران و سازمانها خبری آنان را به دقت زير نظر می گيرند. فشار تروريستها بر گزارشهای خبری چندين شكل مختلف دارد، از ميزبانی گرم و صميمانه تا تهديد مستقيم، باج خواهی و حتی قاتلان رعب انگيز.

 

  و سرانجام اينكه، سازمانهای تروريستی رسانه های خود را نيز دارند، از شبكه های تلويزيونی گرفته (شيكه المنار متعلق به حزب الله، و شبكه راديوئی صدای خلافت متعلق به القاعده) آژانسهای خبری، روزنامه ها، مجلات، شبكه های راديوئی، و كاستهای صوتی و ويدئوئی تااخیرأ تارنماهای اینترنتی.

 

 

  صحنه رقابت جديد: تروريسم اينترنتی

تروريستهای پسا مدرن از ثمرات جهانی سازش و فن آوری مدرن برای طراحی، هماهنگی و اجرای حملات مرگبار خود سودجوئی می كنند.

 

  اين تروريستها كه ديگر دچار محدوديتهای جغرافيائی نيستند و از وابستگيهای مالی و سياسی به يك دولت خاص بيرون آمده اند به توانائيهای پيشرفته مانند اينترنت روی آورده اند تا برنامه های جنايتكارانه خود را پيش برند. در سال 1998 كمتر از نيمی از سازمانهائی كه وزارت امور خارجه امريكا آنان را بعنوان سازمانهای تروريست خارجی شناخته بود دارای وبسايت بودند. اما امروز هر يك از گروهها و سازمانهای تروريستی حداقل دارای يك  پايگاه اينترنتی هستند كه طبق برآورد ما تروريستها از سال 1998 تا 2007 حدود 5000 وبسايت، تالار گفتگو و چت روم ايجاد كرده اند. (11)

 

 

  تروريسم و اينترنت از دو منظر به هم مربوط اند: اول اينكه، اينترنت تبديل به يك تالار گفتگو برای افراد و گروهها شده است تا پيام نفرت و خشونت خود را پخش كنند و با حاميان، همدردان و با يكديگر گفتگو كنند، و در عين حال جنگ روانی راه اندازی كنند. دوم، هم افراد و هم گروهها سعی كرده اند تا در آنچه به تروريسم رايانه ای موسوم شده به شبكه های رايانه ای حمله كنند. با اين حال، آنها در اين مورد بيشتر از آنكه بدان حمله كنند از آن بهره برداری می كنند.

 

 

  برای تروريستها گفتگوهائی كه با استفاده از رايانه انجام می گيرد بسيار ايده آل است، چرا كه پراكنده است، تحت كنترل و محدوديت قرار ندارد، سانسور نمی شود، و همه قابليت دسترسی به آن را دارند. بخشها، زيرگروه ها و شبكه های سازمانهای مدرن تروريستی اينترنت را فضای ايده آل و حياتی برای ارتباطات گروهی و فراگروهی يافته اند.

 

 

  با اين حال، وبسايتها تنها يكی از خدمات اينترنتی هستند كه مورد هجوم تروريستها واقع می شوند، ابزارهای بسيار ديگری چون پست الکترونیکی، اتاق چت، گروههای الكترونيكی، تلارهای گفتگو، تابلوهای پيغام مجازی نيز وجود دارند..

 

 

  بسياری از اين وبسايتها بمنظور راه اندازی جنگهای روانی عليه دولتهای دشمن و نيروهای نظامی آنان استفاده می شود. آنها تصاويری هولناك از وضعيت گروگانها و اعدام اسيران (اغلب بوسيله قطع سر)، كشته شدن نيروهای نظامی در  ميدانهای مين بوسيله خمپاره اندازها، و انهدام وسايل نقليه آنان بوسيله بمبهای كنار جاده ای و يا عمليات انتحاری پخش می كنند. پيغام آنان، چه بصورت شفاهی و چه نوشتاری با تلاش ایجاد رعب در دشمن و ايجاد حس گناه، شك، نزاع درونی، ارسال می شود و در عين حال اين پيام را به دولتهای ديگر و مردمانشان می دهد كه: «اهميتی نمی دهيم كه چه كسی را می كشيم، و هيچ يك از شما در امان نيست.» آنها قدرتشان را از واكنشهای به ترس كسب می كنند.

 

بیان تبلیغات تروریست ها

يكی از عناصر مشترك در وبسايتهای تروريستی توجيه  استفاده از خشونت است. از نظریه های كارآمد در اين زمينه تئوری آلبرت بوندار به نام "عدم دخالت اخلاقي" ست، كه اگرچه مشخصاً درخصوص تروريستها نيست، اما اعلام می دارد آنها مانند جنايتكاران سعی می كنند با استفاده از شيوه های زير، خشونتهای هولناك خود را توجيه و از زير آن شانه خالی كنند:

 

 

مسئوليت را به ديگری نسبت دادن: در اينجا آنها رابطه بين عمل و تاثيرات و نتايج آنرا تحريف می كنند، و يا قربانی يا شرايط را عامل خشونت و مرگ افراد بی گناه اعلام می كنند.

 

مسئوليت را قسمت كردن: اين بوسيله تقسيم وظايف انجام می گيرد كه در آن عمل هر فرد به نفسه خير است اما در كليت باعث آسيب ديگران می شود. آنان از دستاويزی به نام تصميات گروهی نيز جهت تقسيم مسئوليت فردی اعمال خود به ديگران استفاده می كنند.

 

فاقد صفات انسانی جلوه دادن اهداف: ارتكاب خشونت عليه افراد بی گناه آسان تر خواهد بود اگر آنها  به عنوان افرادی با صفاتی غير انسانی شناخته شوند. تروريستها با غيرانسانی جلوه دادن اعمال و رفتار و شخصيت قربانيان خود و پست تر از انسان، حيوان و سگ و غيره خواندن و ديدن آنان، خشونت و قساوت خود را كمرنگ جلوه می دهند، همچنانكه اسامه بن لادن امريكائيها را "افراد پست می خواند كه اعمالی را مرتكب می شوند كه "پست ترين حيوانان نيز خود را تا آن سطح پائين نمی آورند."

 

استفاده از زبان نيك: اين مورد شامل استفاده از كلمات و جملات نيك در هنگام توصيف اعمال خشونت بار و كاستن از مسئوليت فردی بواسطه غيرشخصی قلمداد كردن آن اعمال است. برای مثال، القاعده حوادث يازدهم سپتامبر را همواره حمله به نمادهای قدرت امريكا و مصرف گرائی می خواند و نه قتل حدود 3 هزار مرد و زن و كودك.

 

مقايسه به نفع خود: اعمال سرزنش بار بوسيله مقايسه آن با ديگر رفتارهای خشونت بار سرپوش گذاشته می شود.در اينجا نيز، مرگ افراد بی گناه از جمله كودكان در حملات يازدهم سپتامبر طی زمان صلح با حملات اتمی ايالات متحده به ژاپن طی دوران جنگ جهانی دوم مقايسه می شود، حملاتی كه در آن صدها هزار تن كشته شدند، اما ايالات متحده حتی در زمان پيروزی طرف متجاوز اين جنگ نبود.

 

تحريف نتايج حوادث و نسبت دادن تقصير به ديگران: ناديده گرفتن وقايع و يا تحريف نتايج اعمال خشونت بار عليه شهروندان بی گناه با توسل به اين مطلب كه حملات تروريستی صرفاً در واكنش و يا دفاع از اعمال پيشين دشمن بوده است، به تروريستها اجازه می دهد احساس گناه خود را كاهش دهند. قربانی مقصر بوده و ديگران به اين متهم می شوند كه اعمالی ملامت بار به بار آورده اند، سربريدن گروگانها به اين علت كه دولت به خواسته های تروريستها تن در نداده از آن جمله است.

 

  تحليلی بر آنچه تروريستها در وبسايتهای خود اعلام می كنند مشخص می كند كه شايع ترين روش برای شانه خالی كردن از زير بار اعمال تروريستی "مسئوليت را به ديگری نسبت دادن" است. خشونت بعنوان ابزاری ضروری برای مبارزه با دشمن ظالم معرفی می شود، و تمام عمليات تروريستی و خرابكارانه به ديگران نسبت داده می شود. برای مثال جهادگرانی كه در اعمال تروريستی شركت می كنند، الله راعامل اصلی انجام اعمال معرفی می كنند، تا بدينوسيله قتل و جرح ديگران را معنای ديگری دهند و در عين حال به مسئله "شهادت" جلوه و عظمت دهند.

 

از ديگر اظهار عقايد تروريستها در وبسايتهای خود، تلاش برای مشروع اعلام كردن اعمال اعضای تمام گروههای ضد حكومتی و مبارزان آزادی ناميدن آنان و "تروريست واقعي" خواندن مخالفان آنها ست.

 

دست آخر اينكه وبسايت برخی سازمانهای تروريستی انباشته است از سخنان غيرخشونت بار، با پيام "عشق به صلح" و حمايت از راه حلهای ديپلماتيك است. چنين تركيب متفاوتی از آرا و تصاويرصرفاً  بمنظور جلب حداكثر مخاطب صورت می گيرد.

 

  چالش پيش رو

ظهورتروريسم رسانه محور، چالش جدی را برای جوامع دموكرات و ارزشهای آزاديخواهانه  ايجاد می كند. اين تهديد تنها به سوءاستفاده از رسانه ها و ايجاد جنگ روانی محدود نيست، بلكه همچنين خطر اعمال محدوديت آزادی مطبوعات و آزادی بيان از سوی مبارزان تروريسم نيز وجود دارد.

 

 

 

  واكنش جوامع دموكرات به چه نحو بايد باشد؟ اين موضوع بس حساس و پيچيده است چرا كه بسياری از نطقها و انتشار يافته تحت قانون اساسی ايالت متحده و يا ديگر قوانين مشابه در جوامع غربی، حق آزادی بيان تلقی می شود.

 

 

  فن آوريهای جديد تغييراتی كلی پديد آورده است: آنها به افراد مختلف در كشورها و جوامع مختلف قدرت دستيابی به اطلاعات و گفتگوها و ارتباطهای جمعی می دهد. زيبائی اينتريت بعنوان يك رسانه جمعی در آزادی، رايگانی و طبيعت غيرقانونمند آن است. آيا سوءاستفاده از آن بهای غيرقابل اجتناب دموكراسی ست؟ بايد بدنبال راهی بود تا بدانوسيله سوءاستفاده تروريستها از آن را به حداقل رساند و در عين حال آزاديهای دموكراتيك را نيز حفظ كرد.

 

نظرات مطرح شده در اين مقاله ضرورتاً بازتاب ديدگاه و سياست دولت ايالات متحده نيست.

 

 

ته نوشت ها

 

(1) P. Wilkinson, تروریسم و مردم سالاری (London: Frank Cass, 2001). 

 

(2) A. Schmid and J. de Graaf, خشونت برای ارتیاط (Beverly Hills, CA: Sage, 1982). 

 

(3) C. Dobson and R. Paine. عقده کارلوس: الگویی برای خشونت (London: Hodder and Stoughton, 1977). 

 

(4) نقل قول ها از ترجمه نوار استخراج شده است ، احتمالاً در اواسط نوامبر 2001 در افغانستان تهیه شده است.  مراجعه شود به تارنمای زیر .  <a href="http://www.washingtonpost.com/wp-srv/nation/specials">http://www.washingtonpost.com/wp-srv/nation/specials</a>. 

 

(5) B. Nacos, “محاسبات تروریستی واقعه یازده سپتامبر: الگویی برای عملیات تروریستی آینده “ Studies in Conflict and Terrorism, vol. 26 (2003): pp. 1-16. 

 

(6) Hamza Hendawi, “کتابچه راهنمای ترور: چند توصیه“ آدرس تارنما  <a href="http://story.news.yahoo.com/news?tmpl=story&u+/ap/20.../afghan_spreading_terror_%20">http://story.news.yahoo.com/news?tmpl=story&u+/ap/20.../afghan_spreading_terror_ </a>

 

(7)C. Marighela, “کتابچه راهنمای کوچک چریک های شهری,“ in J. Mallin (ed.), ترور و چریک های شهری (Coral Gables, FL: University of Miami Press, 1971). 

 

(8)P. Karber, “تروریسم شهری: داده های اصلی و چارچوب های مفهومی,“ Social Science Quarterly, vol. 52 (1971): pp. 527-533. 

 

(9)R.E. Dowling, “تروریسم و رسانه ها: یک ژانر استعاری “ Journal of Communication, vol. 56, no. 1 (1986): pp. 12-24. 

 

(10)J.B. Bell, “دستورالعمل های تروریست ها و ویژگی های عملیاتی“ Columbia Journalism Review (May-June 1978): pp. 47-50. 

 

(11)Gabriel Weimann, WWW.Terror.Net: بهره مندی تروریسم نوین از شبینا (گزارش ویژه) (Washington D.C.: United States Institute of Peace, 2004); Gabriel Weimann, ترور در اینترنت: The New Arena, The New Challenges (Washington, D.C.: United States Institute of Peace, 2006); Gabriel Weimann, “منازعات مجازی: استفاده از اینترنت در مباحثات تروریستی “ Studies in Conflict and Terrorism, vol. 29, no. 7 (2006): pp. 623-639. 

 

(12) A. Bandura, “عدم رعایت اخلاقیات در آمادگی برای وحشی گری عملیات غیر انسانی “ Personality and Social Psychology Review (special issue on evil and violence), vol. 3 (1999): pp. 193-209; A. Bandura, “بی خیالی اخلاقی انتخابی تمرین برای رسیدن به اخلاقیات “ Journal of Moral Education, vol. 31, no. 2 (2002): pp. 101-119; and A. Bandura, “  نقش بی خیالی اخلاقی انتخابی در تروریسم و ضد تروریسمی “ in F. M. Moghaddam and A. J. Marsella (eds), درک تروریسم: ریشه های روانی ، پیامد ها و مداخلات (Washington, D.C.: American Psychological Association, 2004), pp 121-150.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟