گوناگونی | محلی برای همگی

02 می 2008

آمریکای من: دنیای جدید

رهبر جوان مسلمان از بینش خود دربارۀ زندگی یک مسلمان آمریکایی می گوید

 

جستاری از: ابو پاتل

ابوپاتل مدیر اجرایی گروه میان- مذهبی جوانان در شیکاگو، ایلینوی است. او رهبر جنبش بین الادیانی است.
من آمریکا را دوست دارم، نه با توهم این که فکر کنم بی نقص است، بلکه چون به من- فرزند مهاجران مسلمانی از هند- اجازه داده در پیشرفت هایش شرکت داشته باشم، در آیندۀ درخشانش جایی برای خود باز کنم، و نقشی در امکاناتش داشته باشم.
جان وینتروپ، یکی از اولین مستعمره نشینان اروپایی در آمریکا، این امکانات را بر زبان آورد. او به هم وطنانش گفت که جامعۀ آن ها مانند شهری برفراز یک تپه خواهد بود، نوری راهنمای همۀ جهان. این امید، در ایمان مسیحی وینتروپ ریشه داشت، و شک ندارم که او شهر خود برفراز تپه را با یک برج کلیسا در مرکز آن تصور می کرد. آمریکا در طول قرن ها کشوری عمیقا ً مذهبی، و در عین حال به طور چشمگیری هم کثرت گرا باقی مانده است. ما بی تردید متدین ترین کشور غرب و به لحاظ تعدد مذاهب، کثرت گرا ترین کشور جهان هستیم. آن برج کلیسا واقع در مرکز شهر، اکنون با مناره های مساجد مسلمانان، خطوط عبری روی کنیسه های یهودیان، نغمۀ آواز های جوامع بودایی، و مجسمۀ معابد هندو ها، دوره شده است . در واقع امروزه در آمریکا تعداد مسلمانان بیشتر از پیروان کلیسا های اسقفی، مذهب بسیاری از بنیانگذاران کشور، است.
یک صد سال پیش، و. ی. ب. دوبوا، دانشور آمریکایی آفریقایی تبار هشدار داد که مشکل قرن، مسئلۀ رنگ پوست است. در قرن بیست و یکم موضوع دیگری مشکل ساز است، و آن مذهب می باشد. از ایرلند شمالی تا جنوب آسیا، از خاور میانه تا میانۀ آمریکا، مردم به نام خدا محکوم می کنند، زور می گویند ومی کشند. اضطراری ترین مسائل برای کشور من (آمریکا)، مذهب من (اسلام) و همۀ مؤمنان این هاست: چگونه مردمانی که هر یک تصور متفاوتی از بهشت دارند، می توانند با یک دیگر رفت و آمد کنند؟ آیا برج کلیسا، مناره، کنیسه، معبد و جامعۀ بوداییان خواهند توانست در فضایی مشترک و در یک شهر جدید برفراز تپه در کنار یک دیگر باقی بمانند؟
من تصور می کنم خلقیات آمریکا – آمیزه ای از مدارا و احترام – سهمی ویژه در این میان دارد.
آمریکا مجموعۀ عظیمی از افراد است که اکثریت آن ها از جا های مختلف هستند. طبیعت آمریکا این است که اجازه می دهد این افراد گوناگون در سنن آمریکایی جذب شده و نغمه های تازه ای به ترانۀ آمریکا بیفزایند.
من یک آمریکایی با روح مسلمان هستم. روح من تاریخ دیرینی از قهرمانان، نهضت ها، و تمدن هایی در ذات خود دارد که در جستجوی تسلیم اراده خدا بوده اند. روح من به پیام های اصلی اسلام که محمد تعلیم می داد گوش فرا داده است، عدل و توحید، عدالت و وحدت خداوند. در قرون وسطا، روح من در شرق و غرب گسترد ه شد، در مساجد نماز گزارد و در کتابخانه های شهر های اسلامی قرون وسطا، قاهره، بغداد، و کرودوا، به تحقیق پرداخت. روح من در کنار مولوی در سماع شرکت کرد، با ابن سینا به مطالعۀ ارسطو پرداخت، و همراه با ناصر خسرو در آسیای مرکزی سفر نمود. در دوران استعمار، روح مسلمان من با عدالت عجین شد. با عبدالغفار خان و خدای خدمتگاران در راهپیمایی مبارزۀ منفی برای آزادی هند، شرکت جست. و در کنار فرید اسحاق، ابراهیم موسی، راحید عمر، و جنبش جوانان مسلمان در مبارزه برای رسیدن به آفریقای چبوبی چند فرهنگی، ایستاد.
از یک سو به دیدگاه دیرین اسلامی مبنی بر کثرت گرایی معتقد هستم و از سوی دیگر، وعده آمریکا را همراه دارم. و در قلبم دعا می کنم بتوانیم به این امر جامۀ واقعیت بپوشانیم: شهری برفراز تپه که در آن جوامع گوناگون مذهبی با حفظ حرمت یک دیگر در فضایی مشترک، در امور خیر همکاری می کنند؛ جهانی که ملل و مردمان گونا گون با یک دیگر در پرتو برادری و تقوا آشنا شوند؛ و قرنی که همه در کنار یک دیگر به حیات ادامه دهیم.
آرای بیان شده در این مقاله ضرورتا ً منعکس کنندۀ نظرات و سیاست های دولت آمریکا نیست.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟