راهنمای انتخابات 2008 | انتخابات 2008

07 نوامبر 2008

آشنایی با خانوادۀ اوباما

 

 

خانوادۀ اوباما اولین خانوادۀ آمریکایی آفریقایی تبار است که به کاخ سفید راه می یابد. پرزیدنت باراک اوباما و همسرش میشل، به خوبی به اهمیت تاریخی انتخاب شدن او و معنای آن برای بسیاری از مردم آمریکا واقف هستند. خانم اوباما در سخنرانی های انتخاباتی پیوسته به دخترک ده ساله ای اشاره می کرد که او را در  آرایشگاهی در کارولینای جنوبی ملاقات کرده بود و دختر بچه به اوگفته بود، اگر باراک اوباما به عنوان رییس جمهوری انتخاب شود، معنی اش این است که من می توانم برای آیندۀ خودم هر چیزی که می خواهم را تصور کنم.

 

خانم اوباما در مصاحبه با نشریۀ نیوزویک گفت، من می توانستم همین دختر بچه باشم. زیرا واقعیت این است که قرار نبود من به این جا برسم، من به لحاظ آماری، یک مورد عجیب و غریب هستم. یک دختر سیاهپوست که در جنوب شهر شیکاگو بزرگ شده. آیا قرار بود من به پرینستون بروم؟ نه. ...  گفته می شد که رفتن به دانشکدۀ حقوق دانشگاه هاروارد چیزی نیست که برای من قابل دستیابی باشد. اما به آن جا وارد شدم، و کاملا هم موفق بودم. و قطعا قرار نبود به این جا هم رسیده باشم.

 

بانوی اول آمریکا با نام میشل رابینسون متولد شده و در یک خانواده از طبقۀ کارگر در شیکاگو، ایلینوی بزرگ شده است. پدرش در شرکت آب شهرداری کار می کرد و مسئول منطقه بود، و مادرش خانه دار بود و از فرزندانش، یعنی میشل و برادربزرگترش کریگ نگهداری می کرد.

 

میشل اوباما از شاگران زحمتکش و سخت کوش مدرسه بود و موفق شد در سال 1985 به دانشگاه پرینستون وارد شود. او بعد از کسب مدرک کارشناسی خود در جامعه شناسی و گذراندن واحد هایی در زمینۀ مطالعات آفریقایی-آمریکایی، به دانشکدۀ حقوق دانشگاه هاروارد وارد شد.

 

باراک اوباما و میشل رابینسون یک دیگر را در سال 1989 ملاقات کردند، یعنی زمانی که او یکی از شرکای مؤسسۀ حقوقی سیدلی و آستین در شیکاگو بود، و وظیفۀ راهنمایی اوباما که برای کارآموزی تابستان به این مؤسسه مراجعه کرده بود را به عهده داشت.

 

رییس جمهوری آینده از او دعوت کرد تا در یکی از جلسه های سازماندهی اجتماعی او در شیکاگو شرکت کند. او این دعوت را پذیرفت و همان طور که به نشریۀ نیوزویک اظهار داشت، با افراد شرکت کننده در آن گردهمایی، دربارۀ از میان برداشتن فاصلۀ میان جهان فعلی و جهانی که در پی آن هستیم صحبت کردند.

 

میشل رابینسون و باراک اوباما به دیدن یک دیگر ادامه دادند و در سال 1992 ازدواج کردند. آن دو، شیفتۀ خدمت به جامعه هستند و بخش زیادی از دوران زندگی خود در بزرگسالی را به خدمات عمومی اختصاص داده اند.

 

خانم اوباما بعد از ترک مؤسسۀ حقوقی که در آن به کار اشتغال داشت، مناصب دولتی متعددی در شیکاگو به عهده گرفت، و مدیرمؤسس سازمان متحدان عمومی است، سازمانی که به تشویق کردن جوانان برای ورود به مشاغل دولتی اختصاص دارد. او به تازگی مسئولیت معاونت امور اجتماعی و خارجی مرکز پزشکی دانشگاه شیکاگو را به عهده داشته است.

 

دکتر میرا گوتن، مورخ و استاد ارتباطات دانشگاه رایدر در نیوجرسی گفت، او فردی است که قطعا از فرصتی که تریبون کاخ سفید در اختیارش قرار می دهد، استفاده خواهد کرد. او باهوش و فعال است، و دارای تجربیات حرفه ای در مدیریت می باشد.

 

خانوادۀ اوباما امیدوار است که با اشتیاقی که به خدمات عمومی دارد و تجربیاتی که در این راه اندوخته است و نیز برخورداری ازدستاورد هایی در همین زمینه، بتواند با چالش هایی که در پیش رو دارد مبارزه نماید. انگیزۀ باراک اوباما در رسیدن به ریاست جمهوری و مؤثر واقع شدن در روند امور جهان، وجود دو فرزندش است، یعنی دخترانش مالیا، متولد سال 1998، و ساشا (مخفف ناتاشا) متولد سال 2001. این دو کودک،  بعد از اِیمی کارتر، که در زمان انتخاب پدرش، جیمی کارتر، به ریاست جمهوری در سال 1976، 9 سال داشت،  جوانترین فرزندان رؤسای جمهوری هستند که تا به حال در کاخ سفید اقامت داشته اند.

 

اوباما در سخنرانی به مناسبت روز پدر در یکی از کلیسا های شیکاگو اظهار داشت، و من می اندیشم که چگونه جهانی برای آن ها باقی خواهم گذارد.  آنچه من تا به حال درک کرده ام این است که زندگی ارزش زیادی ندارد، مگر این که  ما خود مایل به انجام وظیفه و ادای سهم خود باشیم تا بتوانیم برای فرزندانمان – همۀ فرزندانمان -  دنیای بهتری به جای بگذاریم. این نهایت مسئولیت ما در مقام پدران و والدین است.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟