پیش راندن دستاورد های آینده | آموزش و تحصیلات

11 آوريل 2008

نقطه قوت بخاطر تنوع: بخش خصوصی آموزش عالی در ایالات متحده

دانشکده های چهار ساله خصوصی تجارب تحصیلی متنوع و گوناگونی را به دانشجویان عرضه می کنند – البته، در وهله اول برای دانشجویان دوره لیسانس. ریچارد اکمن، رئیس شورای دانشکده های خصوصی، تفاوت دانشکده های مستقل، یا خصوصی، با همتاهایشان در بخش دولتی را توضیح می دهد.

 

ریچارد اکمن

دانشجویی از زیمبابوه که فارغ التحصیلی اش را جشن می گیرد؛ یک برنامه 24 ساعته روخوانی آثار شکسپیر؛ دانشجویان رشته موسیقی دانشکده اوبرلین در اوهایو

جالب توجه ترین خصوصیت آموزش عالی ایالات متحده در تنوع آن است. دولت ملی کنترلی روی برنامه های تحصیلی یا روش تدریس دانشکده های کشور ندارد، و دولتهای ایالتی نیز کنترل بسیار کمی روی این مسئله اعمال می کنند. ولی در بخش "مستقل" یا "خصوصی" آموزش عالی در ایالات متحده، تنوع فلسفه تحصیلی، برنامه های آموزشی، و رسوم قدیمی از دانشگاههای دیگر بیشتر است. حدود 600 دانشکده و دانشگاه کوچکتر این بخش را تشکیل می دهند که دربرگیرنده بسیاری از موسسات آموزشی بسیار آبرومند ایالات متحده است.

این خصوصیات متنوع را در نظر بگیرید: دانشکده اورسینوس در پنسیلوانیا یک برنامه میان رشته ای (مربوط به رشته های مختلف) به دانشجویان سال اول عرضه می کند، که دانشجویان را با متون درسی گوناگونی در رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی آشنا می سازد؛ دانشکده وارن ویلسون در کارولینای شمالی دانشجویان را ملزم می سازد در کلیه امور مربوط به اداره دانشکده شرکت کنند و به این امر به عنوان بخش مهمی از فلسفه تحصیلی دانشکده می نگرد؛ دانشکده نورث لند در ویسکانسین برای اداره دانشکده به گونه ای که سازگار با محیط زیست باشد، از هیچ کاری فروگذار نمی کند؛ دانشکده آلدرسون-برادوس در ویرجینیای غربی اکثر دانشجویانش را از شهرهای بسیار کوچک منطقه ویرجینیای غربی جذب می کند و بسیاری از آنها را به سمت مشاغلی در رشته های مختلف علمی و پزشکی سوق می دهد؛ دانشکده ارلهام، که توسط فرقه کواکرها تاسیس شده، در ایالت ایندیانا واقع است و کماکان از روش اتفاق اراء بین تمام اعضای جامعه دانشجویی به عنوان اصلی ترین ابزار تصمیم گیری استفاده می کند؛ دانشکده سیدار کرست در پنسیلوانیا، دانشکده ای برای زنان، این تصور کلیشه ای که زنان در رشته های علمی پیشرفت نمی کنند را با تعداد زیادی فارغ التحصیل زن در رشته های علمی رد کرده است.

این 600 دانشکده مستقل، علیرغم تفاوتهایی که دارند، خصوصیات مشترک زیادی نیز دارند:

§ آنها نسبتا کوچک هستند، تعداد دانشجویانشان معمولا از 3.000 نفر تجاوز نمی کند.
§ برنامه تحصیلی اکثر یا تمام آنها روی مقطع لیسانس متمرکز است، و تعداد کمی دارای مقاطع تحصیلی فوق لیسانس و دکترا هستند.
§ تمام استادان باید تدریس کنند. با اینکه اکثرشان در امور پژوهشی نیز شرکت می کنند، این امر در درجه دوم اهمیت نسبت به وظایف آموزشی قرار دارد، و ساعتهای زیادی را با دانشجویان در داخل و خارج از کلاس درس می گذرانند.
§ روشهای تدریس بسیار تعاملی است و با هدف "فعال بودن دانشجویان در فرایند تحصیل" برنامه ریزی می شود.
§ چون این موسسات خوب می دانند که مقدار قابل توجهی از پروسه آموزشی در خارج از کلاس درس رخ می دهد، فرصت تعامل بین دانشجویان و بین دانشجویان و استادان به وفور ایجاد می شود، و به این فرصتها به عنوان بخش مهمی از بعد آموزشی دوران تحصیل نگریسته می شود.
§ این موسسات آموزشی در مورد ارزشهای اصولی شان بسیار صریح هستند. برخی مواقع این ارزشها متعلق به یکی از فرقه های مذهبی موسس دانشکده است (یا انعکاسی از آن ارزشها اگر آن فرقه اینک دخالت کمتری در امور دانشگاه دارد). در مواقعی دیگر این ارزشها بازتاب فلسفه تحصیلی خاصی هستند، مانند دانشکده های "متون مهم" – که مهترین این دانشکده ها، دانشکده سنت جان، در دو ایالت مریلند و نیومکزیکو است – یا "دانشکده های کار"، مانند دانشکده وارن ویلسون یا دانشکده برآ در کنتاکی، که هر دانشجو، علاوه بر گذراندن برنامه تحصیلی، موظف به انجام امور مشخصی جهت کمک به اداره امور دانشکده است.
§ این دانشکده ها فراگیری علوم انسانی را بخش ضروری "شهروندی مسئول بودن" می دانند – در کنار آموزشهای حرفه ای دیگری که باید توسط دانشجویان فرا گرفته شوند.

برنامه های تحصیلی ای که در این موسسات آموزش عالی استفاده می شود، بسیار موثر است. برای مثال، طبق آماری که از تعداد دانشجویان تکمیل کننده دوره لیسانس گرفته شده، درصد فارغ التحصیلان در دانشکده های خصوصی کوچکتر، بیشتر از دانشگاههای ایالتی بزرگتر است. بعلاوه، این تفاوت نه تنها در مورد دانشجویان باهوشتر و بااستعدادتر، بلکه در مورد دانشجویانی که نمرات دیپلم و امتحان SAT پایینتری دارند، نیز صدق می کند (http://www.collegeboard.com). درصد بالاتر دانشجویان تکمیل کننده دوره لیسانس در رشته های اجتماعی-اقتصادی نیز مشاهده می شود، که بعضی وقتها جزء رشته هایی محسوب می شوند که دانشجویان کمتر در کلاسهای درس شرکت می کنند: معمولا فرزندان خانواده هایی که برای اولین نسل به دانشگاه می روند، دانشجویانی که علاوه بر حضور در کلاس درس باید به صورت تمام وقت نیز کار کنند، یا دانشجویانی که متعلق به گروههای اقلیت هستند.

موفقیت نسبی دانشکده های خصوصی کوچکتر را شاید بتوان بخاطر روش آموزشی مورد استفاده این موسسات، یعنی "فعال کردن دانشجویان در فرایند تحصیل"، توضیح داد. جورج کوه، موسس سازمان آمارگیری کشوری در رابطه با فعال کردن دانشجویان (که صدها دانشکده و دانشگاه در آن شرکت می کنند)، اشاره می کند که موفقیت دانشکده ها رابطه نزدیکی دارد با فرصت آشنایی از نزدیک با استادان، فعال شدن در یک فعالیت فوق برنامه تحصیلی، کار کردن در یک برنامه کارآموزی مربوط به جامعه، و ثبت نام در کلاسهایی که تکنیکهای آموزشی فعال اعمال می شوند، مانند کلاسهایی که مستلزم تهیه گزارشهای شفاهی و گزارشهای کتبی مکرر هستند. احتمال یافتن چنین خصوصیتهایی در موسسات آموزشی کوچکتر بیشتر از دانشگاههای بزرگتر است.

موسسات آموزشی مستقل و کوچکتر در سرتاسر ایالات متحده یافت می شوند؛ در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچکتر و خرده شهرها، و نواحی غیرشهری. این دانشکده ها پذیرای دانشجویان زیادی هستند که تجربیات و پیشینه های خانوادگی مختلفی دارند، و استعدادها و دیدگاههای متفاوتی برای گفتگو و تبادل نظر در محیط دانشکده با خود به همراه می آورند. این موسسات آموزشی ارزش زیادی برای دانشجویانی که در کشورهای خارجی بزرگ شده اند، قائلند (هرچند کلاسها همیشه به زبان انگلیسی تدریس می شوند).

اطلاعات بیشتر در مورد هر یک از این موسسات آموزشی در تارنماهایشان موجود است. در تارنمای شورای دانشکده های مستقل (http://www.cic.org/) پيوند ارتباطی تقریبا همه این دانشکده ها را نیز خواهید یافت.


نظریات ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاهها یا سیاستهای دولت ایالات متحده نیستند.

با پيوندهای روبرو نشانه بگذاريد:     اين چيست؟